بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت من به پدرم، مادرم، خواهران و برادرانم این است که مبادا دل به دنیا ببندید و آخرت را رها کنید.
مبادا از خدا غافل شوید.
این آخرت است که برای بشر ماندنی است.
تا میتوانید نماز و قرآن بخوانید و عبادات و احکام دین خویش را کاملاً به جا آورید و در راه بینوایان و ایتام و یتیمان کوتاهی نکنید و در راه خدا تا میتوانید جهاد کنید.
با رفتار خود و حتی با جان خویش در راه اسلام ایثار کنید.
از پدر و مادر و خواهر و برادرانم میخواهم که مبادا برای من گریه کنند؛
چرا که جای من در جوار رحمت ابدیت پروردگار است و اگر گریان باشید، دشمن را با گریستن خود شاد کرده اید.
پس با نگریستن، مشت دیگری بر دهان دشمنان دین و اسلام خواهد خورد
ان شاء الله
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
مادرم!
شهادت من باعث افتخار شماست و باید خدا را شکر کنید که چنین فرزندی را بزرگ کرده اید و در راه میهن عزیز خود به شهادت رسیده است.
پدرجان!
به خدا سوگند همان لحظه ای که سر مرا بوسیدی احساس کردم که شهید می شوم.
پدرجان!
شهامت و ایثار و ازخودگذشتگی را به دیگر برادرانم یاد بده.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر مرا در راه خدا بکشند و خاکسترم را بر باد دهند و هزار مرتبه این عمل را تکرار نمایند، دست از اسلام و رهبر و روحانیت برنخواهم داشت.
از مادرم تشکر مینمایم که در راه تربیت من کوشش بسیار کرد و زحمات طاقت فرسایی برای من کشید.
مادر مهربانم!
اگر خبر شهادت مرا بشنوی گریه سر خواهی داد یا همچون حضرت زینب(سلام الله علیها) استوار خواهی بود؟!
امیدوارم مانند حضرت زینب (سلام الله علیها) صبور و استوار باشی
ان شاء الله.
از ملت قهرمان و شهید پرور ایران تقاضا دارم که هرگز دست از یاری رهبر برندارید.
ای امت حزب الله!
بیدار و آگاه باشید که خداوند چنین رهبری را نصیب این ملت نموده است.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
حال که تمامی شرق و غرب با تمامی حیله ها و توطئه ها، در مقابل اسلام صف آرایی کرده اند
به قول دکتر شریعتی هرکس که مسئولیت شیعه بودن را می داند و هر کس که مسئولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده است، باید آگاه باشد که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین، همه صحنه ها کربلا و همه ماه ها محرم و همه روزها عاشوراست.
باید انتخاب کرد، یا خون را یا پیام را، یا حسین بودن را یا زینب بودن را.
چه آنها که رفتند، کار حسینی کردند و آنها که ماندند باید کار زینبی بکنند و گرنه یزیدی اند.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على سیدنا و نبینا محمد و اله الطیبین الطاهرین.
قال الله تعالى اعوذ بالله من الشیطان الرحیم
(ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله و یقتلون و یقتلون)
السلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائک
با سلام به آقا امام عصر (عج الله فرجه) و نایب بر حق او فرزند خلف حضرت سید الشهدا حسین (علیه السلام) امام خمینى و با درود به ارواح طیبه شهداى راه اسلام از صدر تا کنون.
با سلام به خانواده معظم شهدا که با صبر و پایدارى خویش سرمایه بقاى انقلاب و جمهورى اسلامى مى باشند.
برادران و خواهرانم!
این حقیر چه دارم بگویم در حالی که حضرت امام فرمودند:
تکلیف مرا حضرت سید الشهدا (علیه السلام) معلوم کرده است.
آیا وجود دارند کسانی که هنوز تکلیف را ندانند؟
آیا پس از این فرمایش امام هنوز هم هستند کسانی که از خواب غفلت بیدار نشده باشند و حجت بر آنها پوشیده باشد؟
واى بر آنها که به زودى ملک الموت به سراغ آنها خواهد آمد و آن روز دیر است.
هیچ کار از پیش نخواهند برد.
اى خوشا به حال کسانی که به این تکلیف گردن نهادند و به نداى هل من ناصر حسین (علیه السلام) که پس از هزار و اندى سال فرزند خلف او بر بام جهان سر داده است لبیک گفته اند و در این راه از جان، مال و فرزندان خویش و از آنچه توان داشتند دریغ نکردند و خود نیز با ادامه راه این عزیزان به این قافله پیوستند و با حضور و صلابت خویش چنان پیوستگى در این صفوف ایجاد نمودند.
فریاد بر آوردند لبیک یا خمینى.
این ندا چنان در گوش مستضعفین عالم، در اقصى نقاط این کره خاکى طنین افکند که انقلابی بر علیه مستکبران است.
این سیل خروشان بود تا تشکیلات امت واحدى را تحقق بخشید و ریشه پوسیده قدرت هاى استکبارى از بیخ و بن برکند.
این است معناى تشیع سرخ علوى که ان شاء الله زمینه ساز ظهور امامی از خاندان اهل بیت (علیهم السلام) خواهد بود که مستضعفین زمین در طول تاریخ از خداوند او را طلب مى کردند.
ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و جعل لنا من لدنک نصیرا
و هم اوست که به آرزوى مستضعفین و اراده خداوندى مبنى بر امامت مستضعفین که بر آنان منت گذاشته است تحقق بخشید.
(و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین)
آرى هم اکنون بر هیچ کسى حجت پوشیده نیست و در این معرکه بیشتر از دو جناح وجود ندارد
جناح حق و جناح باطل و به عبارت دیگر جناح حسینى و جناح یزیدى.
تو اى برادر و خواهر من! هم اکنون ببین که در کدام جناح هستى؟
اگر چنانچه در جناح حسین (علیه السلام) در این معرکه درگیر با یزیدیان هستى بدان که بر حقى و حق با توست
والا تماشاگران این صحنه و بى تفاوتان نیز یزیدى خواهند بود.
چرا که با سکوت خویش مهر تأئید بر جنایات یزیدیان زمان زدند.
روى دیگر سخنم با کسانى است که با ریختن خون مطهر این شهدا، که در واقع تداوم بخش خط سرخ انقلاب اسلامى و ضامن موجودیت انقلاب و جمهورى اسلامى است و به آب و نانى رسیدند
بدانند و البته می دانند که اگر از برکت خون این شهیدان نبود این ها نه پستى داشتند و نه مقامى و نه دستکى و نه تریبونى.
آن کسانى که فرزندان خویش را نیز از این طریق به آب و نانى رساندند در حالی که هنوز نمی دانند حسین کدام طرفى است بدانند که زندگى دنیا بازیچه ای بیش نیست و همه آنها ظاهرى موقت که به وسیله آنها مورد آزمایش قرار گرفتند.
مخاطبین من مخالفین انقلاب و حضرت امام نیستند کفار، ملحدین، گروهک ها و افراد وابسته به استکبار شرق و غرب و منافقین که از کفار بدتر هستند.
تکلیف این قماش را که حضرت امام و روند حرکت انقلاب اسلامى به وضوح تبئین کرده است.
مخاطبین من کسانى هستند که موزیانه از تن دادن به ولایت و رهبرى و فرامین حضرت امام طفره مى روند و نه تنها خود حرکتى در جهت بهبود وضعیت نابسامان این امت مستضعف ندارند بلکه همیشه با اشکال تراشى و بهانه جویی هاى بی جا مانعى هستند در جهت تحقق خواست ها و نظرات این امت و تا جایی که مى توانند با ارائه و تصمیمات آنها مخالفت مى ورزند و همین که یکى از این عزیزان که دائما در جبهه ها به سر مى برند به فیض شهادت نائل گشت بر پیکر او حاضر مى شوند و نماز مى خوانند و خویش را نیز وارث خون او تلقى مى نمایند.
این پیام هشدارى به آنهاست که هر چه زودتر از این صنف بازی ها و حمایت از زمین خواران و سرمایه داران و محتکران ضد انقلاب دست بردارند
قبل از این که پیش از آنها، چهره آنها شناخته شود و کار به رسوایى و طرح و انزواى آنها بینجامد خود را با خط رهبرى و رهنمودهاى حضرت امام هماهنگ نموده و به آغوش امت حزب الله باز گردند.
و اما این حقیر لایق این نیستم که خود را در جرگه شهدا قرار دهم ولى رجاء واثق دارم که اگر باذن الله من به دست مزدوران استکبار جهانى در جبهه کشته شدم با دعاى خیر شما و خانواده ی محترم شهدا و رحمت بى پایان خداوندى و پذیرش توبه ام مورد مغفرت و عفو درگاه الهى واقع و به زیارت شهدا و مومنین و حضرت سید الشهدا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نائل شوم و به این فوز عظیم نائل آیم.
آرزو دارم که مرا در گلزار امام زاده محمد (علیه السلام) و حتى الامکان نزدیک دوستان شهیدم به خاک بسپارید.
پیامى به خانواده ام
در درجه اول از مادر مهربانم که عمرى زحمت مرا کشید و در این راه مشکلات و رنج هاى فراوانى را متحمل شد تشکر مى کنم و دست هاى او را مى بوسم
انتظار دارم که مرا به خاطر اذیت و آزارها و کج خلقی هایى که در مورد او روا داشته ام مورد بخشش قرار دهند و مرا حلال کند؛ شاید که مورد رحمت خداوند رحمان قرار گیرم.
مادر عزیز و خواهران من!
از شما انتظار دارم که همسرم را تنها نگذارید و تا هنگامی که لازم است او را همراهى کنید و مرحم باشید بر دردهاى او.
در نهایت از همه خانواده ام مى خواهم که صبور باشند و آرامش خود را حفظ کنند
طورى رفتار نکنند که خداى نخواسته برخورد آنها موجب سوء استفاده ضد انقلاب و منافقین شود
نهایتاً از کلیه دوستان و آشنایان و بستگان و کسانی که به هر نحوى با من آشنایى داشتند حلالیت مى طلبم
امیدوارم که اگر از من قصورى دیدند مورد عفو خویش قرار دهند.
و اما شما همسرم که در طول چند سال زندگى مشترک، مشکلات و مسائل را تحمل نمودى، تشکر می نمایم و انتظار دارم همانند گذشته در زندگى راهى را انتخاب کنى که مورد رضایت درگاه حق تعالى قرار گیرد.
همسر خوبم!
هم اکنون که از هم دور شده ایم و از یکدیگر فاصله گرفته ایم زمانى طول نخواهد کشید که این فاصله ظاهری از بین خواهد رفت و با اراده خداوند سبحان همگى یکدیگر را در دیار باقى ملاقات خواهیم کرد.
لازم مى دانم در این لحظات نکاتى را من باب تذکر به شما خانواده عزیزم یادآورى نمایم.
سعى کنید این چند صباحى را که از عمرتان باقى مانده است با هم مهربان باشید و به یکدیگر محبت کنید و به هم دلدارى بدهید.
سعى کنید ضمن انجام واجبات و ترک محرمات و تقواى الهى حتى الامکان در جلسات دعا شرکت فرمایید.
اخلاص داشته باشید چرا که این اخلاص در دعا روح عبادت انسان است.
به دخترم فاطمه!
بدان که پدرت به عهد خویش با خدا و فرزندان شهدا وفا کرد و در پاسخ به دعوت حضرت امام در جبهه اسلام علیه کفر افتخار حضور یافت و در این راه جان خود را تقدیم اسلام عزیز نمود
از شما همسر خوبم انتظار دارم که خیلى مراقب فاطمه باشید و او را برابر دستورات اسلام تربیت کنید و مانع از تحصیل او در آینده نشوید.
او را تشویق کنید تا جایى که می تواند به تحصیلاتش ادامه دهد زیرا جامعه اسلامى نیازمند به افراد متخصص و دلسوز مى باشد.
سعى کنید او را به جلسات روضه ببرید و او را از کودکى با زندگی اهل بیت (علیهم السلام) آشنا گردانید.
به او بگو که دختران حضرت امام حسین (علیه السلام) و خانواده اش چه کرده اند؟
باز بگو که چه بر سر حضرت امام حسین (علیه السلام) آورده اند؟
برای او بگو که با رقیه و سکینه (سلام الله علیها) چه کردند؟
ضمنا 53 روز روزه قضا دارم که امیدوارم گرفته یا خریدارى شود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السلام علیک یا ابا عبدالله
السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
التماس دعاى خیر شما
1365/10/03
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
باسلام و درود بر محضر حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه حضرت مهدى (عج) منجى انسانها و بر چیننده جور و ظلم و ستم و فساد از روى زمین
با درود به رهبر کبیر انقلاب ابراهیم زمان حضرت امام خمینى مدظله العالى
سلام و درود به رزمندگان نیرومند اسلام که با اتکاء به نیروى الهى و با تکیه به ایمان راسخ خود عرصه را بر جهانخواران شرق وغرب تنگ نموده و تمام راحتى را از آنها سلب نموده اند
سلام بر مفقودین، مجروحین، جانبازان و اسراء و سلام و درود بر گلگون کفنان اسلام و سلام بر خانواده محترم آنها که با ایثار خون پاک جوان هاى خود چه مقام و منزلت والایى را از درگاه پروردگار بى همتا کسب نموده اند.
و با سلام ودرود به امت همیشه در صحنه و شهید پرور حزب الله وصیت خودم را آغاز مى کنم.
به نام خداوند در هم کوبنده ستمگران به نام خداوندى که مرا در یک خانوده مسلمان و مستضعف و در یک کشور اسلامى و در عصر یک رهبر روح خدایی (حضرت امام خمینى) آفرید
در برابر این همه نعمت هاى فراوان چگونه و چطور شکر بگذارم در حالیکه تمام مدت شبانه روز صورتم را روى خاکها گذاشته و ترا سپاس میگویم نتوانسته ام حتى یک هزارم و یک قطره از دریا را بجا بیاورم.
آیا نعمتى بالاتر از این، خدایا چکار کنم؟
آیا براى آمرزش گناهانم به درگاهت گریه کنم که لایق نیستم.
مال دنیا در راهت احسان کنم که به آن صورت ثروتى ندارم.
اگر این جان بى ارزشم را در راهت فدا کنم اگر این فدا شدن جانم در پیشگاه با عظمت تو قابلى داشته باشد ولى مهربانى تو برایم ثابت شده و امید به این دارم که در مقابل عدالت تو و رحمتت قرار بگیرم.
معبودا
تو خودت شاهد هستى که این بنده گنهکار در مقابل عشق محبوبى مثل تو از همه چیزش گذشته و همه را فراموش کرده
یعنى از پدر، مادر که براى ایشان شیرین تر از اینها در دنیا نیست همچنین برادر و همسرش و بچه هایش که حتى نمیتواند براى یک روز از آنها جدا شود
این عاطفه پدرى است و یا از فامیلانش و زن عزیزش بگذرد و تنها تو را ببیند چون تو خودت خواستى که این بنده روسیاه عاشقت شود و عاشق هم یکى میشود آنهم توئى
پس عنایتى کن از عظمت و کرامتت گناهان این روسیاه را ببخش و اگر ببخشى کجا بروم و در خانه چه کسى را بزنم چون کسى را غیر از تو ندارم.
بارالها
تو را به چهارده معصوم قسمت مى دهم و تو را به تمام اولیائت قسمت میدهم تا نیامرزى این گنهکار را از دنیا مبر.
خداوندا
تو را به عصمت حضرت زهرا(ع) قسمت مى دهم که در پیشگاهت آبرو دارد مرا از خودت نا امید نکن.
بار خدایا
جاى این بنده روسیاه را در بهشتت میخواهى قرار بدهى و یا مى خواهى در داغترین آتش جهنمت بسوزانى حرفى ندارم فقط عشق را به من یاد بده و مرا عاشق خودت بکن و در حین عاشقى اگر هزاران مرتبه هم مرا در بالاترین و داغترین نقطه جهنمت بسوزانى براى من گوارا خواهد بود
چون در آن صورت خواهم فهمید تو هم عاشق من شده اى.
بار خدایا
بعضى وقتها به قلبم الهام میکنى و با آن الهام احساس میکنم که به یارب، یارب گفتن این گنهکار جواب مى دهى و مرا بخشیده و عاشق خود خواهى ساخت چون تو ارحم الراحمین هستى
چطوریکه در بین قوم حضرت موسى (ع) یک فرد گنهکارى بود که خداوند به خاطر آن فرد گنهکار نعمت باران را از همه آنها گرفته بود و چون روزى متوجه شد که مى خواهند او را بشناسند شب را تا صبح نخوابید و صورت خود را روى خاکها نهاد و چنان به بدرگاه خداوند التماس و گریه و زارى نمود و از خدا خواست که اسرارش فاش نشود واز ته دل توبه نمود
خداوند متعال همه گناهان او را بخشید و باران رحمتش را بیشتر از همیشه بر زمین فرو فرستاد که حضرت موسى (ع) با مشاهده چنین وضعى از خداوند درخواست نمود که قضیه برایش روشن شود در صورتیکه هیچ نفرى از میان قوم بیرون نیامد و باران بارید
خداوند عز وجل فرمود "یا موسى آن بنده اى که درباره اش گفته بودم تا دیروز از من قهر کرده بود و گنهکار بود اکنون با من آشتى کرده و بخشیده شده"
حضرت موسى (ع) از خدا خواست که آن نفر مشخص شود صدا آمد "یا موسى تا دیروز آن بنده با من قهر کرده بود برایت نشناساندم ولى اکنون که آشتى کرده چطور مى توانم نشان بدهم"
یا ستار العیوب اى خدائیکه محرم راز و پرده گناهان و پرده عیبها و اى خداوند مهربان و اى رب العالمین
یک وصیتى براى امت حزب الله دارم و آن وصیت اینست که مواظب رهبر و مواظب انقلاب و خلاصه مواظب اسلام عزیز باشید
والله برادران،
شما خودتان بهتر مى دانید که اسلام مرده بود، ماها مرده بودیم، تمام مسلمانان مرده بودند
ولى حالا این نعمت بزرگ به لطف پروردگار و با همت امام عزیز و باهمت شما امت حزب الهى بدست مان افتاده که انشاءالله روزى پرچم اسلام در اکثر نقاط دنیا بر افراشته خواهد شد
و این امانت است و مسئولیت خطیرى بر گردن شماها هست باید خیلى مواظب باشید که خداى نکرده خطرى تهدید نکند و اگر قدر این نعمت عظیم را ندانید خداى نکرده از دست شما گرفته خواهد شد (طبق آیه قرآن کریم)
ولى این مژده را به شما بدهم که شما حزب الهى ها مثل اهل کوفه نیستید که حسین (ع) را تنها گذاشتید شماها در طول تاریخ شجاعت و رشادت و وفادارى خودتان را به امام امت و اسلام عزیز ثابت کردید
شما آبروى ائمه اطهار(ع) مخصوصا آبروى پیامبر اسلام (ص) را حفظ کردید و روسفید شدید و براى کل مردم دنیا ثابت کردید که آزاده هستید و هرگز تن به ذلت نخواهید داد.
پدرو مادر گرامیم
خودتان بهتر مى دانید که این فرزند گنهکار شما چقد علاقمند بودم و شماها چه نعمت هاى خوبى بودید
شاید نتوانسته ام تا بحال آن وظیفه فرزندى خودم را ادا کرده باشم ولى خیلى سعى مى کردم که لااقل عاق والدین از دنیا نروم
ممکن است در طول زندگیم شاید خودم متوجه نشده باشم مرتکب خلاف و بى احترامى بشما شده باشم شما با بزرگى خودتان مرا ببخشید و حلالم کنید.
پدر جان
اگر در مورد برنامه حسن شما را ناراحت کرده باشم بخاطر دلسوزى بود بخاطر این بود که شما عزیزترین کسم را نبینم که مدیون اسلام باشى
امیدوارم حتما مرا عفو فرمائید و مادر عزیزم مى دانم که شما دو تا گوهر گرانبها با از دست دادن فرزندتان غصه دار خواهید شد
ولى عوض آن در آخرت که بالاتر از همه است پاداش خواهید داشت
این دنیا مقدمه یک کتاب قطور است که خود کتاب آن یکى دنیاست پس نباید خودمان را بیشتر وابسته به این دنیا بکنیم از شما خواهش میکنم که عوض گریه افتخار بکنید و احساس بکنید که سهم ناقابلى هم شما دارید.
پدر جان
از برادرم عباس مواظبت کنید که در آینده ان شاء الله عصاى دست شماست همه شما را به خداى بزرگ مى سپارم.
و اما همسر عزیزم چند سفارش به تو دارم به این مضمون
اولا بنده که نیستم در خدمت پدر و مادرم باش چون آنها به غیر تو کسى را ندارند
شما بعنوان جایگزین من وظیفه دارى تا میتوانى بر آنها خدمت کنی
یعنى اگر آنها از تو راضى شدند بدان که من از تو راضى خواهم بود و خدا هم از تو راضى خواهد شد
این را هم بدان که ما یا نباید اسم خودمان را مسلمان بگذاریم و اگر مسلمان هستیم که هستیم وظیفه شرعى است که از اسلام عزیز به نحو احسن دفاع کنیم،
دوما بچه ها که به دست ما امانت هستند اول به خدا و بعد به تو سپرده ام نگذار زیاد غصه مرا بخورند چون بچه حکم یک گل را دارد و با یک غصه کم پژمرده میشود
امیدوارم این گلهائى که به صورت امانت در اختیار تو هستند تا آنجائیکه در توان دارى مواظبت کن و طورى تربیت شان بکن که براى امام زمان پشتوانه باشند
در مورد وظایف شرعى آنها مخصوصا در مورد نمازشان بسیار دعوت کن تا در مورد امانت دارى فرزندان، پیش ائمه اطهار سرفراز و پیش خداى سربلند باشیم
فراموش نکن هر وقت فرصتى پیدا نمودى براى آنها از بنده صحبت کن و بگو که پدرتان افتخار یافت تادر راه خدا و دین و قرآن و مملکت شهید شود
به آنها بگو که پدرتان آگاهانه این هدف را دنبال کرد و به خدایش پیوست و به آنها بگو که راه مردان حق همین است و بس.
سفارش سومم اینست که خودت بهتر میدانى که هدف بنده در مورد هجرت از خانه و کاشانه ام و وطنم چه بوده
پس نبینم کوچکترین ناراحتى و یا غصه بخودت راه بدهى و این را هم بدان که ما همگى مسافر و امانت در این دنیا هستیم دیر یا زود باید این دنیا را ترک بکنیم
پس چه بهتر این وقت بسیار ناچیز عمر در راه اسلام و در راه الله مصرف شود خداوند ما را خودش آفریده و هر موقع هم مصلحت بداند از این دنیا خواهد برد
چطوریکه پیامبران و امامان آمده اند و رفته اند پس آن هدف اصلى راکه همان هدف اسلام و قرآن است هیچ وقت فراموش نکن.
و اما برادر گرامیم عباس، بعنوان یک برادر بزرگ و دلسوز به شما نصیحت مى کنم که اولا در هیچ کارى خدا را فراموش نکن و هر کارى هم مى خواهى انجام بدهى به خاطر خدا انجام بده
ثانیا از نمازهاى جماعت، نماز جمعه، دعاهاى کمیل، توسل و ندبه با علاقه مندى استقبال کن
ثالثا که الان دیگر مسئول خانه هستى خیلى باید حواست را جمع کنى و از پدر و مادر و بچه ها خوب مواظبت کن تا خدا هم از تو مواظبت کند.
در خاتمه براى کل خانواده عرض میکنم که پدرو مادر و همسر عزیزم و فرزندان مهربانم و برادر بسیار گرامى
شما میدانید که بنده چقدر به شماها علاقه مند بودم دوستتان داشتم
ولى بالاتر از اینها اسلام است که با خون پاک جوانان نهالش آبیارى شده چطور که گفته اند عرفا
در خاتمه از کلیه فامیلان اهل محل اهل دربند اهل مسجد و کلیه پرسنل پایگاه دوم شکارى مخصوصا برادران عقیدتى سیاسى از عوض من حلالیت بخواهید واز طرف من خداحافظى بکنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار
براى کلیه برادران پایگاه نیروى هوائى تبریز عرض سلام و عرض ادب
از این حقیر برادران عزیزم عاجزانه از محضرتان تقاضا دارم اولا این بنده گنهکار خود را حلال کنید.
اگر بدى از بنده دیده اید با بزرگوارى خودتان ببخشید.
سفارش به محضرتان دارم اینست که خواهش مىکنم طبق معمول برادران جذامى آسایشگاه بابا باغى تبریز آن برادران دور افتاده از جامعه، از وطن بالاخره دور افتاده از همه چیز را فراموش نکنید چون آنها به غیر از خدا و شماها کسى را ندارند
خیلى متشکرم
سلام بر شهیدان گمنام
گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه افلاکیان
فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظه شهادتشان، کشور را با رائحه جهاد و معنویت معطر می سازند و پرچم مفتخر به خون های ریخته شده در راه اسلام حقیقی و قرآن را بیش از پیش به اهتزاز در می آورند.
تقارن تشییع پیکر این مسافران به خانه بازگشته با روز شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) مبشر ابدیت یاد و خاطره آنان، و مژده بخش خیر کثیری است که از ناحیه آنان برای کشور
امام زمان (ارواحنا فداه) فراهم خواهد آمد ان شاءالله.
به ارواح طیبه این شهیدان و به چشمها و دلهای منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود می فرستم و فضل و رحمت فزاینده پروردگار متعال را برای همه آنان مسآلت می کنم.
بسمه تعالی
اول اینکه پشت امام را خالی نگذارید
دوم اینکه نگذارید این گروهک ها خدای ناکرده فاجعه به بار آورند
سوم اینکه جبهه ها را خالی نگذارید و دست اجانب را از این مملکت کوتاه گردانید
چنان راه را بر آمریکا، شوروی، اسرائیل و عراق ببندید که جز خودکشی راه دیگری برایشان باقی نماند.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسمه تعالی
جسم و جان را در راه خدا فدا می نمایم تا بازماندگان روی زمین بفهمند که راه خدا چیست و کافران خدا را بیشتر درک کنند
خدا را دوست دارم و به خاطر او همه لذائذ دنیا و همه کسانی را که دوستشان دارم فراموش کرده و سینه ام را آماج گلوله های کافران می کنم
در هر دو صورت پیروزی از آن ماست
چه بکشیم و چه کشته شویم
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
باید از پروژه اعزام کودکان اعضای مجاهدین به اروپا و آمریکا از عراق در سالهای (۱۹۹۱ – ۱۹۹۰) بعنوان یک تراژدی تمام عیار و به عنوان سالی برای همدردی با کودکان اعضای مجاهدین در تاریخ یاد کرد.
رهبران مجاهدین با سنگدلی تمام این کودکان را از آغوش مادرانشان دزدیده و به بهانه حمله آمریکا به این کشور به اروپا و آمریکا منتقل کردند.
اکنون بیش از ۲۰ سال از آن واقعه تلخ می گذرد و پاسخ واقعی آن، چیزی نیست که در مطلب آقای محمد حسن فخیم آمده است.
این ساده اندیشانه ترین شکل ممکن برای فرار از علت حقیقی این واقعه تلخ است.
در مهر ماه سال ۱۳۶۸ و با انتصاب مریم رجوی به عنوان مسئول اول مجاهدین توسط شخص مسعود رجوی «انقلاب ایدئولوژیک» وارد فاز طلاق های اجباری در تمامی رده های تشکیلاتی این گروه گردید.
رجوی توانست این پروژه را در خاک عراق و درمحیطی بسته به خوبی پیش ببرد و زنان را از مردان و مردان را از زنانشان جدا کند.
و خیلی زود واحد های مسکونی را به متروکه و انبار تبدیل گشت.
یادمان هست که رجوی علت شکست عملیات فروغ جاویدان در مرداد ماه ۱۳۶۷ در پیوند زناشویی وخانوادگی اعضای سازمان معرفی کرد که مانع از پیروزی وی در جنگ با جمهوری اسلامی ایران گردیده است.
رجوی استدال می کرد که برای مردان زنانشان و برای زنان مردانشان مانع از وصل حقیقی اعضای سازمان به من است و باید با گسستن پیوند خانوادگی با طلاق این مانع را از سر راه برداشت.
بدین ترتیب رجوی موفق شد در سال ۱۳۶۸ طلاق بین زوج های مجاهدین را محقق کند.
اما یک مانع دیگر بر سر راه بود و آن وجود کودکان زوج های مجاهدین بود که پای طلاق های اجباری را سست می کرد
کودک باعث می شد بار دیگر زوج ها حتی برای دیدن فرزندانشان هم شده لحظاتی را در کنار هم قرار گیرند که این کار هم پای طلاق های انجام شده را سست می کرد.
در این میان جنگ کویت بزرگترین موهبت برای رجوی بود که بتواند مشکل خود را حل کرده و با دور کردن کودکان از عراق هرچه بیشتر اعضای سازمان را به تبعیت از خود وادار کرده و به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک خود را پیش ببرد.
بنابراین رجوی با فریبکاری تمامی و به ظاهر انسانی وارد پروژه خروج کودکان از خاک عراق نمود.
در اینجا باید شخص رجوی را خطاب قرار داد و تاریخ را به او یادآوری کرد و اینکه:مگر محمد سیدمحدثین در نشستی که شما در قرارگاه اشرف و قبل از حمله آمریکا به کویت برگزار کردید نگفت که ما از طریق دوستانمان در آمریکا مختصات قرارگاه اشرف را به مسئولین دولت در وزارت خارجه آمریکا دادیم که این قرارگاه بمباران نشود.
به همین دلیل هم سازمان هرگز قرارگاه اشرف را تخلیه کامل نکرد.
رجوی به دستور صدام بخشی از نیروهای سازمان را در کفری متمرکز کرد تا این دیکتاتور نیروهای بیشتری را برای حمله به کویت اختصاص دهد.
در عمل هم کسی به قرارگاه اشرف حمله هوایی نکرد. و کسی هم آسیبی ندید.
بنابراین تهدید حمله هوایی توسط آمریکا نمی توانست دلیل منطقی برای خارج کردن کودکان معصوم و بی گناه از خاک عراق باشد،
بلکه استراتژی خشونت، خوی تمامیت خواهی و قدرت طلبی و شهوت رانی شخص رجوی بود که چنین سرگذشت تلخی را برای کودکان مجاهدین رقم زد.
بسم الله الرحمن الرحیم
دلبستگى مجاهدان به زندگى دنیا آنها را در امر جهاد سست مى کند.
مجاهدان راستین باید مردمى پارسا، زاهدپیشه و بى اعتنا به زرق و برق ها باشند.
امام على بن الحسین(علیه السلام) در ضمن دعائى که براى مرزبانان کشورهای اسلامی می کند چنین می گوید:
وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیاهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَراتِ الْمالِ الْفَتُونِ:
«بارالها!
فکر این دنیاى فریبنده را به هنگامى که آنها در برابر دشمنان قرار مى گیرند از نظرشان دور فرما!
و اهمیت اموال فتنه انگیز و دلربا را از صفحه قلوبشان محو نما»! (تا با دلى لبریز از عشق تو براى تو پیکار کنند».1
و به راستى اگر شناخت درستى از وضع دنیا و آخرت و چگونگى این دو زندگى داشته باشیم، در مى یابیم که این یکى در مقابل آن، به قدرى محدود و ناچیز است که به حساب نمى آید.
در حدیثى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این زمینه نقل شده است مى خوانیم:
وَ اللّهِ مَا الدُّنْیا فِى الآخِرَةِ اِلاّ کَما یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ اِصْبَعَهُ فِى الْیَمِّ ثُمَّ یَرْفَعُها فَلْیَنْظُرْ بِمَ تَرْجِعُ:
«به خدا سوگند!
دنیا در برابر آخرت مثل این است که: یکى از شما انگشت خود را در دریا بزند و سپس بردارد و بنگرد چه مقدار از آب دریا را با آن برداشته است»؟!2
بسم رب الشهداء
با درود فراوان و سلام بر شهیدان اسلام و رهبر عالی قدرمان امام خمینى؛
در آخرین روزهاى زندگیم سخنى چند با بازماندگانم دارم.
سلام بر مادر عزیزم،
مادرجان،
خیلى دوست داشتم با شما بودم و همیشه در کنار شما زندگى کنم، ولى وقت جهاد و دفاع از دین خداست
این جهاد (فى سبیل الله) از همه واجبتر است
مادر
همه انسان ها مىمیرند ولى چه بهتر که در راه خدا کشته شوند.
سلام به پدر عزیزم
از تو مىخواهم که بدی هاى مرا ببخشى و از من راضى باشى و از شهادت من غمگین و ناراحت نشوی
از تو مى خواهم که همیشه به یاد خدا و روز قیامت باشى.
پدرجان و مادرجان،
من به وجود شما مىبالم که چنین فرزندى به اسلام هدیه کردهاید،
مبادا ناراحت شوید بلکه باید افتخار کنید
بدانید که من راه خود را آزادانه انتخاب کردهام
از شما مىخواهم که براى من گریه نکنید چون بر شهید گریه کردن جایز نیست.
خداحافظ
حسن آقاکثیرى
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین قطره اى که از خون شهید بر زمین مىریزد تمام گناهانش آمرزیده مىشود. امام خمینی (ره)
سپاس و شکر خداوندی را که به ما توفیق داد تا در راهش قدم گذاشتیم.
سلام و تحیت به همهی انبیاء از حضرت آدم تا حضرت خاتم (ص) و سلام و درود به ائمهی اطهار (ع)
سلام و درود به وارث باقیمانده ائمهی اطهار (ع) خمینى بتشکن.
قبل از همه چیز هدف از آمدنم به جبهه را چنین بیان مىکنم،
ما آمدهایم تا در راه اسلام قدم بگذاریم و ادامه دهندگان راه انبیاء و ائمهی اطهار بوده و به صداى "هل من ناصر ینصرنى" حسین (ع) پاسخ دهیم.
لوث وجود کفار و منافقان را از این سرزمین پاکسازى نماییم و اسلام را براى همیشه سربلند نگاه داریم.
پیامم را از آمدنم به جبهه براى شما اعلام مىدارم.
امیدوارم همیشه به فرامین امام امت همچون فرامین انبیاء گوش دهید.
به آنها جامه عمل بپوشانید و از شما خواستارم که ادامه دهندگان راه شهدا باشید
مادرجان
از شما می خواهم با ایمان قوی که دارید همواره من را دعا کنید
چنانچه در این راه مقدس، شهادت نصیبم شد آن را با استقامت و گشاده رویی بپذیرید.
چرا که من آگاهانه در این راه قدم گذاشته ام و دفاع از حق و شهادت در این راه که راه حسین (ع) است را نقطه عطف زندگی خود می دانم.
از شما تقاضا دارم که 6000 تومان به یک فرد متعهد و مسئول بدهید تا برایم روزه و نماز بگیرد.
بقیه اموال خودم را خرج و صرف مسجد بنمایید.
هر کسى از این وصیت سرپیچى کند خداوند او را خوار و ذلیل بگرداند.
یک قطعه باغ و یک دهنه قنات دارم و یک قطعه باغ سپیدار بالا که مرحوم شهید مجتبى به من داده است.
وکیل من احمد نیکو مى باشد که این دو قطعه به فروش برساند و 2 هزار تومان نماز و 3 هزار تومان روزه برایم بدهد و باقى مانده اش را صرف مسجد جامع بنماید.
والسلام
امضا
غلامرضا زراعتکار
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
هراس آن دارد که شهادت مکتب او نیست (امام خمینی)
چون بر هرفرد مسلمان واجب است موقعى که اسلام در خطر است به هر نحو که میتواند باید از آن دفاع کند.
من چون سرباز هستم وظیفه خود میدانم که به جبهه بروم و حسین زمان خمینى بت شکن را یارى کنم.
پیام دارم بر شما ملت مسلمان و مبارز ایران که قدر امام خمینى را بدانید و به نداى او که همان نداى حسین (ع) است لبیک گویید و تا آخرین نفس او را یارى نمائید
توصیه میکنم به پدر و مادر عزیز و همچنین خواهرانم که اگر مرا دوست دارید بعد از شهادتم برایم گریه و عزادارى نکنید و افتخار کنید که هدیه اى در راه الله تقدیم کرده اید.
اگر این بار که به من جبهه رفتم شهید نشدم مى آیم شما را به بهشت زهرا مى برم تا آن جوانهایى را که شهید شده اند ببینید و دیگر مرا فراموش کنید.
مادرجان
از شما می خواهم مانند آن مادرانى شجاع و شهید داده باشى که در این راه زینب وار استقامت میکنند
از شما خانواده عزیزم میخواهم که صبر را پیشه خود سازید و کارى نکنید که دشمن شاد شود
در ضمن یک دفترچه بانکى هم دارم که آن را در راه اسلام به مصرف برسانید.
والسلام
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام حضور همسر عزیزم
امیدوارم که حالت خوب باشد و از دوری من ناراحت نبوده باشی.
من که در تمام طول زندگی نتوانستم خدمتی به شما کنم ولی شما فداکاری کردی
من که نمی توانم جبران کنم ان شاء الله خود خدا پاداش شما را بدهد چرا که پاداش عظیم نزد اوست و برای صابران پاداش نیکو و ابدی است.
به امیر سلام برسان و به او توجه کن و جای خالی مرا برای او پر کن
زیرا در تو آنقدر توان می بینم که هم جای پدر هم جای مادر برای او باشی.
خدا هم کمک خواهد کرد.
همسرم
عرض کوچکی داشتم
می خواستم سرنماز در قنوت و سجده بخواهی خدا مرا شهید کند و دعا کن شهید شوم و با آل محمد (علیهم السلام) محشور شوم و سیدالشهدا از من شفاعت کند
اگر هم چنین شد می خواهم به خاطر من گریه نکنی.
اگر شهید شدم یا اسیر شدم با امیر پیش از پیش مهربانی کن و در راه سعادت و موفقیتش سعی و جدیت به خرج بده
سعی کن تا درس را با جدیت بخواند و به مدارج عالی تحصیلی و مدارج عالی اخلاق و معرفت رسد
او را مستقل تربیت کن و یاد بده تا به کوشش و سعی خودش کارهایش را انجام بدهد.
امیدوارم امیر بعد از من از امتحانات الهی پیروز بیرون آید
خالصانه از شما می خواهم برای من حقیر حلالیت بطلبید و سعی کنید که مردم و خویشان را از من راضی کنید
تا شاید خود خدا هم از من راضی شود و بعد از هر سختی آسایشی است.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
ای ستمگران عالم بشریت
این را بدانید تا زمانی که دنیا به آخرت نرسیده است همچون سایه ای از نزدیکی شماها در ستیز خواهیم بود
در نبرد با شما خسته نخواهیم شد و تا زمانی که کشتی عظیم زخم خورده مان را به ساحل پیروزی نرسانیم از پای نخواهیم نشست.
ما از خون دادن و مال و جان دادن هیچ باکی نداریم.
ما بندگان مستضعف خدا باید خون بدهیم زیرا خون دادن ما زمینه است برای رشد و پیشرفت.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط المستقیم
همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس اورا عبادت کنید که این است صراط المستقیم
با پیروزى حق بر باطل
وصیت نامه خویش، همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد را در صحت کامل مى نویسم.
امید است بازماندگان با نگرش به دستورات الهى و به دور از خواسته هاى بشرى هر چه زودتر شعار نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى را سرلوحه زندگى خویش قرار دهند.
پدر!
چه نیکو تربیت کردى مرا، خواستار بخشش تو مى باشم.
مادر!
اى یگانه در زندگى من،
دامن پاکت نمى توانست به جزاین تربیت نماید که در راه اسلام شهید شوم.
همسرم!
قلم از ستایشت ناتوان است اى گذشته از امید...
امیدوارم با سایه اى که بر سر فرزندانم می افکنى بتوانى از امکاناتى که تا کنون با لطف پروردگار برایت به وجود آمده است در به ثمررساندن این نونهالان استفاده کنى.
تمام دارایى را طبق شرع اسلام بین خود تقسیم نمایید.
از همه دوستان تقاضاى بخشش دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله
مورخه 1361/08/30
همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
درباری موفق کسی بود که به مرور زمان یاد میگرفت همه کارهایش را با کلک پیش ببرد؛
اگر به کسی از پشت خنجر میزد همیشه دستکش مخملی دست میکرد و ملیحترین لبخندها را به خود میگرفت.
یک درباری موفق به جای توسل به زور و خیانت آشکار، کار خود را با اغوا، افسون، مکر و زرنگی پیش میبرد و همیشه چندگام جلوتر را برنامهریزی میکرد.
زندگی در دربار، بازی پایانناپذیری بود که هوشیاری دائمی و ترفند فکری میطلبید.
در یک کلام، یک جنگِ متمدنانه بود.
امروزه با پارادوکسی مشابه پارادوکسِ درباریان مواجهیم.
همهچیز باید به ظاهر متمدنانه، موقر، خاکی و منصفانه باشد.
اما اگر با این قواعد وارد بازی شویم و به این قواعد پایبند بمانیم، اطرافیان که اینقدر احمق نیستند، ما را له خواهندکرد؛
چنانکه درباری و دیپلمات دوران رنسانس، نیکولو ماکیاولی نوشت:
«هر انسانی که سعی کند همیشه خوب باشد، در نهایت به دستِ انبوهِ آنانی که خوب نیستند، نابود میشود».
دربار خود را منتهای پاکی میدید، اما ورای ظاهر درخشانش، ملغمهای از هیجانات تیره و تار، طمع، حسادت، شهوت و نفرت بود.
جهانِ امروز ما به همین سیاق خود را در ظاهر، آخرِ انصاف نشان میدهد، در حالیکه همان هیجاناتِ زشت در درون ما میلولند. بازی یکی است؛ علیالظاهر محسّنات را محترم میشماریم، اما پیش خودمان محتاط عمل میکنیم، مگر اینکه خیلی احمق باشیم و این کار را نکنیم.
در این مورد پیرو ناپلئون هستیم که گفت:
«دست آهنیتان را دستکش مخملی کنید».
اگر همچون درباریانِ گذشته در دوز و کلک، اغواگری، افسونگری، دستبهسر کردن و زیرکانه رقیب را از دور به درکردن استادید، مطمئناً قلههای قدرت را در خواهید نوردید.
حتی میتوانید بقیه را تسلیم ارادهی خود کنید بدون اینکه خبر داشته باشند، و اگر هم سر از کارتان درآوردند، نه در برابرتان مقاومت میکنند و نه از شما بیزار میشوند.
مرجع:
کتاب ۴۸ قانون قدرت نوشته رابرت گرین
ترجمه کیانوش امیری صفحه ۱۲
برداشت شده از سایت www.time.ir