AHOO
AHOO

AHOO

وصیت نامه شهید جعفر اذانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام من، 

سلام روح من، 

سلام خون من، بر شما پدر و مادر، برادران و خواهران عزیز و تمام ملت ایران و خاک وطن عزیز که تا جان در بدن دارم و خون در رگهایم را فدایتان خواهم کرد و مى کنم.

پدر و مادر عزیز من، 

هم اکنون که دارم این وصیتنامه را مى نویسم در اتاقم در سکوت نشسته و مى نویسم، 

براى اینکه خود را مسئول مى دانم تا هر چه تاکنون شما را رنج دادم مرا ببخشید و براى من از درگاه خداوند متعال طلب آمرزش کنید

مى خواهم به شما بگویم که من او را همیشه شکر مى کردم که همچنین مرا تربیت کرده و بقیه بچه ها را، که خود آگاه هستند و مى دانند که شهادت بهتر از مرگ ننگین است تا مملکت دیگر، بر ما حکومت کنند، تا دین و آئین ما از بین برود 

براى همین من از شما مى خواهم و از خداوند متعال مى خواهم که به شما صبر و شکیبائى بدهد و همیشه شما را در همه جا سربلند کند تا نه تنها در مرگ من، بلکه در مرگ دیگر عزیزان هم در سوگ ننشینید.

با برادران عزیزم و خواهران هم همینطور، بلکه من خیلى روحم آزرده مى شود اگر شما در سوگ بنشینید. 

روحم شاد مى شود اگر شادى کنید که من در راه دین عزیزم میهن و ملت عزیزم مى میرم.

خداوند به امام امت، عمر و عزت عطا بفرماید تا این ملت را از دست بیگانه آزاد بفرماید. 

باید پدر و مادر عزیز به شما بگویم که عباس هم به غرب کشور رفته است.

1- برادران عزیز، اهم از حمید و عباس و على و مرتضى باید به شما بگویم، دیگر بزرگ شده اید و کمتر پدر و مادر را اذیت بکنید و همیشه مواظب آنها باشید. 

حمید جان و منیر خانم شما دو زوج جوان را خداوند حفظ کند و از جمیع بلایا محفوظ بدارد، تا بتوانید در کنار هم زندگى خوبى را که تشکیل داده، اداره کنید و فرزندان خوبى تحویل اجتماع بدهید. 

خداوند به شما و برادران دیگرم اجر و عزت، مردانگى، شجاعت، خوب زیستن، خوب مردن را عطا بفرماید

شما خواهران عزیزم فاطمه و مریم عزیزم، هم همینطور همیشه زینب وار زندگى کنید به امید خدا.

2- پدر عزیز، من به خداوند، دو دیگ شله که نذر کرده ام بدهکارم در روز وفات امام جواد (ع) لطفا دینم را ادا کنید متشکرم.

3- پدر عزیز من پولهایى را که از بچه ها، دوستانم طلب کارم در ورق آخر دفترم نوشته ام و یک قطعه زمین در جاده میامى در ده خادم آباد دارم، به طول و عرض نیم هکتار که سندش دست آقاى بسک آبادى است و مقدارى هم پول از وى طلبکارم که نمى دانم چقدر است، از هزار و پانصد تومان بیشتر است. 

دیگر وسایل خانه ام دو تخته فرش، تلویزیون، ضبط، پنکه، آبمیوه گیرى بقیه وسایلم و مقدار ده هزار تومان هم درخانه سازى پادگان به حساب ریخته ام که سندش در کنار دفترچه هاى بانکى ام است و مقدارى هم در دفترچه هایم در بانک موجود دارم که وقت ندارم ببینم چقدر است. 

همینها را به شما مى سپارم. 

پدر عزیز و شما خودتان مى دانید که چطور بین برادران و خواهرانم تقسیم کنید 

اگر دوست نداشتید تقسیم کنید بروید با آن پولها مکه با مادر عزیزم و اگر قرضى به کسى داشتم که ندارم از روى آنها بدهید که فقط قرض من به شما است و آن هم سى هزار تومان است که از بانک برایم وام گرفتید، متشکرم. 

دیگر عرضى ندارم، البته اگر من مردم این وصیت نامه درست است. 

پدر عزیز، 

اگر هم برگشتم سرنوشت هر چه بخواهد و باشد همان است. باید به انتظار سرنوشت نشست، 

خداوند یار و یاور شما خانواده عزیزم باشد.

برایم دعا کنید تا خداوند مرا بیامرزد و کمى هم نماز بخوانید 

اگر شب جمعه اى هم به حرم مطهر حضرت رضا (ع) رفتید، براى من هم دعا کنید و از خداوند بزرگ برایم طلب آمرزش کنید 

خداوند به حق پنج تن و 14معصوم و 124000 تن پیغمبرش نگهدار شما باشد.

ضمنا باز هم مرا ببخشید اگر کمى بد خط و غلط نوشته ام چون دیگر از خوشحالى در فکر این چیزها که چطور بنویسم، نبودم

خداحافظ

جعفر اذانی

1359/06/23


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید عین الله حبیب زاده اردبیل

" بسم الله الرحمن الرحیم "

"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون "

" ای جوانان عزیز که چشم امیدم به شماست، 

با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید

چنان باشید که قدرت تفکر علیه خود را از آنان سلب کنید "

"امام خمینی "
 

مادرم و خواهران عزیزم 

نه من از علی اکبر حسین با ارزشترم و نه شما از حضرت فاطمه و حضرت زینب سلام الله علیها عزیزترید. 

پس امید دارم که با ناراحتی خود روح مرا آزرده نسازید. 

میدانم که نه تنها شما بلکه تمام مادران آرزوی خوشبختی فرزندانشان را میکنند و منی که نهایت خوشبختی و سعادت خود را در شهادت میدانستم، حالا به آرزویم رسیده ام، 

پس تو ای مادر و خواهرانم باید شاد باشی.

من چند کلمه با برادران و خواهران مسلمان ایرانیم دارم و ان اینست که: 

ای فرزندان اسلام و ای پیروان خمینی، 

قدر رهبر خود را بدانید و متکی به خدا باشید، 

دنبال این و آن راه افتاده شعار ندهید تا رهبر در گوشه ای منزوی شود و یک عده که بر طبق هواهای نفسانی کار می کنند خودنمایی کنند، 

شما را به خدا دست از اتحاد بر ندارید که آرزوی ابر قدرتهای جهانخوار و کافر تفرّق شماست. 

چند کلمه ای با برادران مسئول در راس کارها دارم و آن اینست که:

ای مسئولان حکومتی 

شما هر کاری که بکنید در برابر خدا مسئول هستید.

طوری نباشید که کار شما دربست در اختیار شرک و کفر باشد و خود به فکر و خیال اینکه خدمت میکنید راحت بنشیینید. 

من آرزوی پیروزی اسلام بر کفر و آرزوی اینکه هیچگونه تبعیض و خللی در کارهایمان نباشد را می کنم


عین الله حبیب زاده اردبیلی

 
 1359/12/06

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید قاسم مکاری

بسمه تعالى

"انا لله و انا الیه راجعون"

سپاس خداوند را که به من توفیق عنایت کرد تا بتوانم وصیت کنم.

تنها پیامم به بازماندگان و تمام آنهایى که به اسلام عشق مى ورزند این است: 

از رهبر انقلاب، امام خمینى و ولایت فقیه پشتیبانى کرده و براى پیروزى اسلام و انقلاب اسلامى مان دعا کنید

درضمن، چنانکه حضرت على (ع) فرموده است آنانکه بندگان خداى را نبخشیده اند چگونه از پروردگار امید بخشایش وگذشت خواهند داشت؟ 

پس بر من منت گذاشته و مرا حلال کنید و همچنین کسى برایم گریه نکند 

شهادت سن و سال نمى خواهد بلکه شهادت سعادت مى خواهد.

 والسلام

 قاسم مکارى

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید علی اصغر مهرسازها

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا! 

آن گاه که مرا بیافریدی و بر من منت نهادی و جمیع ملائک در پیش پایم به سجده در آمدند، 

از آن رو که مرا اشرف مخلوقات خطاب نمودی ولی بر من پوشیده نیست که من مشتی خاک سرد بیش نیستم، 

از خاک زاده شده ام و بر خاک فرو خواهم رفت.

خدایا! 

ما را در پناهت منزل و مأوا ده و ما را از شر هوای نفس نجات بخش تا همگی متحد شده در ظل خیمه یک رنگ تو آییم و از صراط گذشته و در بهشت به نیت داخل گردیم.

پدر و مادر عزیزم! 

در این زمان که کشور عزیز و دینم مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته تا پای جان خواهم کوشید تا چون یک سرباز فداکار جان ناقابلم را در راه رضای خدا فدا نمایم. 

پدر و مادر عزیزم! 

می دانم که چقدر برایم زحمت کشیده اید و رنج ها و دشواری ها را متحمل شدید و مرا به اینجا رساندید اما جبران محبت های شما برایم آسان نخواهد بود. 

اکنون که عازم نبرد هستم می دانم که شهید خواهم شد. 

تقاضا می کنم بیشتر از 3 روز برایم عزاداری نکنید.

مادر عزیزم! 

هرگاه دلت برایم تنگ شد خدا را به یاد آر و او را به نیکی یاد کن؛ زیرا همانا دل ها با یاد خدا آرام می شود. 

"الا بذکر الله تطمئن القلوب"

مادر! 

حلالم کن زیرا که فرزند تو در راه وطن و دین خدا به سفر می رود.

امیدوارم که دیگر دوستانم خط سرخ شهادت را دنبال کنند، 

ان شاء الله که موفق و موید باشید


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید محمد اسماعیل حجی پور

بسم الله الرحمن الرحیم

فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف اجرا عظیما

آنها که زندگی دنیا را به آخرت فروخته اند باید در راه خدا پیکار کنند و آن کس که در راه خدا پیکار کند و کشته 

شود یا پیروز گردد پاداش بزرگی به او خواهیم داد.

اینجانب محمد اسماعیل حجی پور وصیت نامه خود را به شرح ذیل اعلام می دارم:

گواهی می دهم به خداوند یکتا که آفرینش عالمیان در بر قدرت اوست و همه ما از او هستیم و به سوی او بازمی گردیم 

گواهی می دهم به خاتم الانبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و دین بر حق او اسلام که کامل ترین دین هاست

گواهی می دهم به امامت دوازده امام معصوم که حضرت علی (علیه السلام) اولین آنان و حضرت مهدی (عج الله فرجه) آخرین آنان می باشند. 

بار خداوندا! 

مرا شفاعت فرما، بنده گناهکارت که سخت محتاج عفو و مغفرت تو هستم. 

یا رب! 

پرتوی از رحمتت را شامل حال بنده بنما و مرا به مقام رفیع شهادت نائل بگردان.

با درود به رهبر کبیر انقلاب روح خدا خمینی که پرچمدار و ادامه دهنده راه انبیاء می باشد 

با سلام به روان پاک شهیدان گلگون کفن ایران. 

کلامی چند به عرضتان می رسانم. 

ما رزمندگان اسلام تا آخرین قطره خونمان در راه اسلام جان فدا خواهیم کرد و تا ظلم و کفری در روی زمین است از پا نخواهیم نشست و به دهان مستکبران خواهیم زد تا غارتگران جهانی بدانند ما امت مسلمان حق را شناخته ایم و توطئه های آنان دیگر اثر ندارد و آنان را چنان به خواری و ذلت بیندازیم که دیگر به فکر توطئه علیه جمهوری اسلامی نباشند.

سلام دیگر به شهیدان دارم آنان که تاریخ اسلام را زنده کرده اند و با خون خود پایه اسلام را مستحکم نموده اند 

ای شهیدان 

اجر شما را خداوند می تواند تعیین کند و شما روحتان آمرزیده باشد. 

رزمندگان اسلام 

سنگرهای شما را خالی نخواهیم گذاشت و تا آن جا که بتوانیم انتقام خونتان را به لطف الهی از صدام و صدامیان خواهیم گرفت.

خانواده شهید! 

درود بر شما که چنین فرزندانی را تربیت نمودید و در آخر به اسلام تقدیم کردید. 

شما هیچ موقع ناراحت نباشید و به فرزندتان افتخار نمایید که راه الله را برگزیده اند و در این راه شهید شدند.

سلام دوباره به ملت مسلمان و عزیز ایران دارم امت مسلمان همیشه به یاد خدا باشید و تنها به اسلام فکر کنید 

اماممان روح خدا خمینی بت شکن را دعا کنید و در پشت جبهه همه جا را از مدرسه، کارخانه، دانشگاه، بازار یک سنگر اسلامی بدانید و در تمام اعمالتان و کارهایتان اسلام را میزان قرار دهید. 

فرامین امام را خوب گوش کنید و به آن عمل نمایید و مسجدها را خالی نگذارید، منافقین و توطئه گران را شناسایی کنید و مکر و حیله های آنان را نقش بر آب نمایید.

و اما رزمندگان اسلام سلام دیگری به شما دارم. 

شما رزمندگان باید بدانید تمام این پیروزی ها که نصیب ما می شود دست خداست اگر یک لحظه از یاد خدا غافل باشیم تمام کوششمان به شکست خواهد انجامید. 

ما همه وسیله هستیم تنها با ایمان به خدا و با ذکر خدا و با یاد خدا می توانیم پیروز شویم.

پدر و مادر و همسرم! 

امید دارم بعد از شهادت من هیچ گونه ناراحت نشوید و گرنه موجب ناراحتی روح من خواهید شد. 

پدرم! 

تو باید افتخار کنی که فرزندت راه امام حسین (علیه السلام) را برگزید و در این راه شهید شد.

پدرم! 

من راه خدا را رفته ام و من با خدای خود معامله کرده ام که هیچ معامله ای با ارزش تر از این نمی شود.

مادر عزیزم! 

درود بر تو که فرزندی مجاهد فی سبیل الله تربیت کرده ای. 

مادرم! 

استقامت تو بعد از شهادت من باعث شادی روح من خواهد شد. 

مادرم! 

هیچ موقع گریه و زاری نکن هر وقت دیدی ناراحت می شوی و می خواهی گریه می کنی به یاد علی اصغر و علی اکبر و قاسم گریه کن و شما برای من گریه نکنید.

برادرم! 

بعد از شهادت من به هدف من فکر کن، سعی کن هدف را پیشه خود کنی و برای اسلام عزیز فرزندی مجاهد باشی.

خواهرم! 

به رسالت خود زینب وار عمل کن و با انجام رسالت خود کاخ صدام و صدامیان را بلرزان.

همسر مهربانم! 

به تو چه سفارش بکنم؟ 

تنها سفارش من این است که فرزندت را سرپرستی کنی و مرا ببخشی، 

نمازهای قضای مرا بدهید بخوانند.

" والســــــــلام علیـــــــــــــکـــم و رحمــــــــــــة الله و برکـــاتـــه "

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

خاطرات همرزم شهید مدافع حرم ارتش ایران

بسمه تعالی 

شهید مدافع حرم "صادق شیبک" از تکاوران تیپ ۶۵ نوهد

صادق برای من یک الگو و استثناء بود و یکی از خصلت‌های مهم وی این بود که هیچگاه در کار از کلمه‌ی "نه" استفاده نمی‌کرد و همیشه کارهایش را به درستی و کامل انجام می‌داد. 

شهید شیبک یک نیروی نظامی ورزیده بود که اکثر دوره‌های سخت نظامی را با جدیت و دقت بالا طی کرده بود. 

همیشه روحیه‌ی دلاوری و شهادت‌طلبی داشت و روزی هم که به سوریه اعزام شد با علاقه‌ی خاصی پای در این میدان گذاشت. 

زمانی که به چهره‌ی وی نگاه می‌کردیم، می‌دیدیم که صادق آماده‌ی شهادت است و می‌رود تا خودش را از این دنیا جدا کند.

اولین فکر تمامی نیروهای ارتش حفظ امنیت ایران است و مطمئن باشید اگر این مأموریت‌ها انجام نشود، قطعاً بر امنیت کشور ما تأثیر خواهد گذاشت. 

تمامی فکر و ذهن ما برقرار کردن امنیت کشور است و به طور قطع به یقین صادق شیبک هم با این تفکر و اعتقاد پای به عرصه‌ی نبرد با تکفیری‌ها گذاشته است. 

نیروهای ما با جان و دل به سوریه می‌روند. 

شهید شیبک را به خاطر دارم که چندین بار درخواست ‌اعزام را به فرماندهان ارائه کرده بود و در نهایت با اصرار زیاد خودش به این مأموریت اعزام شد و راه شهادت برای وی هموار گردید.

روز رفتنش را به خاطر دارم. 

صادق آنقدر نیروی ورزیده‌ای بود که سفارشش را به دیگر همرزمانش کردم 

اما صادق می‌گفت: نگران نباش من می‌روم که در راه اعتقادم بجنگم و شهید شوم. 

روزی که خبر شهادتش را به من دادند آنقدر ناراحت بودم که باورم نمی‌شد و بدتر از آن این بود که خانواده‌اش دائم با من تماس می‌گرفتند و من نمی‌توانستم این خبر را به خانواده‌اش بدهم و در نهایت دیگر همکاران این وظیفه‌ی مهم را انجام دادند.

شهامت شهید شیبک در منطقه‌ی عملیاتی آنقدر بالا بود که تا چند قدمی تانک‌های دشمن پیش می‌رفت و با تاکتیک‌ها و شجاعت خاص خودش آنها را منهدم می‌کرد. 

صادق در مأموریت خود در سوریه، آنقدر ورزیده و شجاع بود که بسیاری از نیروهای خودی را نجات داد و به عنوان یک فرمانده‌ی لایق مأموریت‌ها را اجرا می‌نمود.

در بُعد نظامی یک فردی که بخواهد به مرحله‌ی ورزیدگی صادق برسد، حداقل ده سال زمان نیاز دارد 

از دست دادن این نیروی مخلص، توانمند و معتقد خیلی سخت است، ولی مطمئن هستم که صادق در راه اعتقادش گام برداشت و به خواسته‌ی قلبی خود رسید.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حمید دلخوش

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص

خدا آن مومنانى را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین همه بدست و پا دارند بسیار دوست مى دارد 

درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینى 

محضر مبارک پدر بزرگوارم آقاى محمد دلخوش سلام علیکم 

ضمن سلام و احوالپرسى سلامتى شما را از درگاه ایزد متعال آرزو دارم 

اگر جویاى حالات فرزندتان حمید را خواسته باشید بحمدالله سالم هستم

پدر جان 

این چندمین بار است که با عرض معذرت در چند مدتى که شما را ناراحت کردم و از خدمت سربازى سر پیچى نمودم و ضمن نامه ها، مکررا درخواست پوزش و عفو نمودم

شما با یکی از نامه هایت مرا خوشحال کردى باز هم عذر خواهى میکنم و امیدوارم که مرا ببخشى 

جاى دارد که مرا عفو کنی 

اما احساسات من نسبت به انقلاب و امام عزیز و آن مهر و محبتى که ناگهان شامل من شد 

وجدانم ناراحت است که چرا چون برادران رزمنده و دلیر و حماسه آفرین در جبهه نباشم که در راه مبارزه در صف جهاد با برادران هم گام باشم و به نداى ذریه پیغمبر حسین زمان امام خمینى که نداى الله است لبیک گویم و سهمى از انقلاب داشته باشم 

ناگفته نماند مدتى که لغزش از من سرزد افرادى چون شیطان که من با آنها دوستى نداشتم فریبم دادند وقتى که نصایاى شما پدر عزیزم بگوشم رسید ناگهان بخود آمدم و با دادن نامه هاى مکرر به فرمانده ام مدتى اقدام نکردند تا اینکه پس از پایان سربازى و وارد شدن به 6 ماهه احتیاط موافقت نامه به دستم رسید 

هم اکنون که این وصیت نامه را مى نویسم در جبهه کرخه نور هستم با کفار بعثى عراق لشکر شیطان آن سد زنجیرى صدام آمریکایى مى جنگم تا بیارى امام زمان که فرمانده اصلى در جبهه او مى باشد پوزه جنایتکاران را بخاک خواهیم مالید 

توصیه مى کنم چون خدا خواست که من ناگهان عوض شدم و از جلدى به جلد دیگرى رفته مثل اینکه لباس شهادت پوشیدم و اگر لیاقت شهید شدن نصیبم شد به مادرم بگو براى رضاى پروردگار گریه نکند و چون خون من از حسین عزیزتر نیست 

به خواهرم بگو 

همچون خواهران، وقتى که برادرشان شهید مى شود فقط تکبیر مى گویند همچنان در مسجدها برایم قرآن بخوان و با شهامت سخن رانى کن

به دائى علایم بگو گفتم شهید مى شوم اگر شهید شدم بدان که دروغ نگفتم و به آرزویم رسیدم و با ریختن خون خود اعلام کردم اگر در کربلا نبودم که حسین را یارى کنم اما در کربلاى ایران فرزندش امام خمینى را لبیک گفتم

یک پیامى به جوانان دارم که با رفیقان شیطان صفت دوست نشوند که آنها را از خدا دور خواهد کرد و این فرصت گرانبها را از دست ندهند

با ملت قهرمان و شهید پرورمان همراه شده وحدت و یگانگى را از دست ندهند و امام را که قلب امت است یارى کرده تنها نگذارند 

چون این جسمى که زنده است زنده بودنش از وجود قلب است اگر قلب نباشد تن مى میرد 

گوش به فرمان امام دهید که قلب امت است تا از وجود قلب زنده یعنى یک انسان على وار و خدا گونه شوید غیر از این باشد مرده اى متحرکیم 

در پایان از خدا سعادت کامل و پیروزى جمهورى اسلامى و امام و امت قهرمان را خواهانم 

به امید پیروزى اسلام بر کفر جهانى 

درود بر امت و سلام بر شهیدان ومرگ بر امپریالیسم جهان خوار 

این یک نامه و هم وصیت نامه است که براى پدر بزرگوارم فرستادم امیدوارم فرزند خوبى براى شما بوده باشم.

 والسلام

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید نجف نجاتی طرقی

بسمه تعالی

ما همه از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم و اوست که می‌بخشد و می‌گیرد و بر تمام عالم هستی احاطه دارد و از نهان و خفی آگاه است و به عالم غیب و پیغمبران و فرشتگان او ایمان آوردیم، باشد که مورد قبولش واقع شود. 

من نجف نجاتی طرقی، بر حسب تکلیف شرعی، وصیت خود را در چند سطر ذیل معروض می‌دارم تا بازماندگان خداشناس مورد اجرا گذارند و خدا گواه است که تمام جوانب امر را که حال شاید بر اشخاص پوشیده باشد که بعدا معلوم می‌شود در نظر گرفته‌ام.

در خاتمه چنانچه هر کس از دور یا نزدیک رنجش یا کدورتی دارد در صورتی که مایل باشد مرا عفو کند 

چطور کسی که نبخشد و خود از خدا طلب مغفرت می‌نماید، ببخش تا بخشیده شوید. 

ضمناً کسانی که به حرف من ایمان دارد به انقلاب وفادار باشید. 

چون کسی که برای خدا و جمهوری اسلامی کار کند سختی دارد. 

گرسنگی و شکنجه دارد. 

تهمت هم دارد و نباید انسان مؤمن مانند درخت بید باشد که در اثر کوچکترین وزیدن یا نسیم ملایم شاخه‌هایش به هر طرف کج شود.

فقط امیدوار به خدا و ولایت فقیه را یاری نمایید، 

خدایا 

مرا ببخش، 

هم چنین همه را که به غیر از خدا یار و یاوری نیست. 

همگی را به خدا می‌سپارم

امیدوارم هر ساعت از زندگی تا از ساعت قبل بهتر و قرین عافیت باشید.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید سید یحیی محبی واصل آبادی

بسم الله الرحمن الرحیم

رمز پیروزی ما در شهادت نهفته است

ما نه با دولت بعث عراق، بلکه با تمام ابرقدرت هایی که از اسلام بیمناکند در جنگ هستیم

دوستان من کسانی هستند که راه مرا ادامه دهند

از انقلاب و دین و شرفمان دفاع کنید

راه شهیدان را ادامه دهید و نگذارید که خون ما پایمال شود


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید جمال ارغوان

بسم الله الرحمن الرحیم

مادرم، 

مرا حلال کن تو بسیار برایم زحمت کشیدی و من نتوانستم پاسخگوی زحمات تو باشم، 

مواظب خواهر و برادرانم باش و آنها را با دین مبین اسلام کاملاً آشنا کن،

برایم دعا کن در جبهه شهید بشوم، ولی اسیر عراقی‌ها نشوم، 

همیشه امام را دعا کنید و از او پیروی نمایید، 

ما همه باید از سایر مردم که زندگی معنوی برتر از ما دارند درس بگیریم.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید مسعود عباس چی

بسم الله الرحمن الرحیم

اذا الشمس کورت

و اذا النجوم انکثرت

و اذا الجبال سیرت

و اذا العشار عطلت

و اذا الوحوش حشرت

و اذا البحار سجرت

و اذا النفوس زوجت

و اذا المووده سئلت

باى ذنب قتلت

با سلام بر مادر مهربان و پدر فداکار و خانواده گرامیم

وصیت نامه‌ام را بدون هیچ مقدمه‌اى آغاز مى‌کنم.

در هزاران سال پیش هنگامى که عرب هاى امى دختران خود را زنده به گور مى‌کردند خداوند این آیات را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل فرمود

در آن هنگام این گفته قرآن که مى‌گوید: وقتى سئوال شود که به چه گناهى کشته شده‌اند؟ در مورد آن مردم و آن عمل زشتشان مناسب بود. 

ولى هر مسلمانى این مطلب را مى‌داند که قرآن براى دوران حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) نیامده و براى ابد وحى شده است. 

بنابراین این گفته خدا حالا براى من و من نوعى کاملاً صدق مى‌کند.

خداوند ما را بدان منظور آفریده که زندگى کنیم 

به همین خاطر خودکشى را گناه کبیره قرار داده، 

حال اگر با کشته شدن من بتواند روح خفته، عده‌اى را از خواب غفلت بیدار کند و بفهمند که نباید زیر بار ظلم رفت، این کشته شدن چه نیکو و گوارا هست.

امام حسین (علیه السلام) وقتى قیام کرد مى‌خواست جلوى ظلم را بگیرد و با کشته شدنش اسلام را زنده نگه داشت و به تمام پیروانش آموخت که نباید زیر بار ستم بروند 

ولى بعضى‌ها که خود را پیروان حسین (علیه السلام) مى‌دانند فقط در ایام محرم به یاد حسین (علیه السلام) مى‌افتند

بعد از آن دوباره حسین (علیه السلام) و گفته‌هایش فراموش مى‌شود و دیگر کسى تا سال بعد حتى یاد حسین (علیه السلام) هم نمى‌افتد. 

کشته شدنى که هدف نداشته باشد، شهادت نیست. 

در جنگ هاى صدر اسلام حمزه چندین نفر را کشت و بعد خود به خاک افتاد، این شهادت است؛ 

البته دفاع از میهن هم هدفى بسیار مقدس است.

ممکن است حالا که دارید این وصیت نامه را مى‌خوانید و من کشته شده‌ام جنازه‌اى به دستتان نرسیده باشد، 

ولى از خدا مى‌خواهم حتى‌الامکان جنازه‌ام را به خانواده‌ام برگرداند، 

چون مى‌دانم براى مادرم خیلى مشکل است که ببیند فرزندش کشته شده ولى مزارى از او نیست که هر موقع دلش گرفت بر او اشک بریزد. 

مادر عزیز! 

بعد از خدا تو برایم از همه مهربان تر بودى. 

مادرجان! 

در این دنیا من تو را از همه چیز و همه کس بیشتر دوست داشتم و تو برایم زحمت هاى فراوان کشیدى و رنج زیادى بردى تا توانستى مرا بزرگ کنى و حالا مى‌بینى که سرنوشت من این بود. 

مادرجان! 

خیلى دوستت دارم و گرامیت مى‌دارم و از خودم شرمنده‌ام که هیچ کدام از این حرف ها را نتوانستم در زمانى که زنده بودم برایت بگویم.

و همچنین تو پدر گرامیم! 

تو که از همه بیشتر برایت احترام قائل بودم و در صحیح بودن نصیحت‌هایت هیچ گونه شکى به خود راه نمى‌دادم.

تو نیز در زندگى براى بزرگ کردن و خوب تربیت کردن من زجرهاى فراوان کشیدى. 

وقتى من خودم به سر کار رفتم و روش زندگى کردن را دیدم که چقدر مشکل است تازه قدر شما و کارهایت را مى‌دانستم و فهمیدم چقدر براى من زحمت کشیده‌اى، 

ولى باز نمى‌توانستم این حرف ها را در زمان بودنم بزنم. 

حالا که به شهادت رسیده‌ام به وسیله همین وصیت نامه از شما پدر و مادرم و زحمات شما تشکر مى‌کنم.

خواهران و برادر گرامى! 

من همیشه در کنار شما احساس آرامش و شادى مى‌کردم و خیلى از محیط گرم خانواده لذت مى‌بردم و هر وقت که به مرخصى مى‌آمدم سعى مى‌کردم که اکثر وقتم را با شماها بگذرانم.

هر کسى در زمان جوانى آرزوهاى زیادى دارد که یکى از آنها ازدواج است ولى من ناکام از این دنیا رفتم

اگر سرنوشت من در جوانى مهر مرگ خورده بود خیلى خوشحالم که مجرد از این دنیا رفتم و با کشته شدنم کسى را اسیر خود نکردم.

خداوندا! 

بسیار بسیار از تو متشکرم که در دوران حیاتم مرا در خانواده‌اى آفریده بودى که سطح فکر و همبستگى زیادى داشتند و من خیلى از بودن در آن خانواده لذت مى‌بردم.

مادرجان! 

من کمى نماز و روزه مقروض هستم، روزه حدوداً یک ماه و نیم تا دو ماه و نماز حدوداً یک سال، 

البته من مقدار دقیق اینها را نمى‌دانم ولى شما در صورت امکان همین مقدار نماز و روزه را ادا کنید و نیز خودم هم هر مقدار پول که در بانک یا جاى دیگر دارم، بابا یا شما را وکیل خود مى‌کنم تا خرج همین نماز و روزه و یا در صورت بودن جنازه خرج کفن و دفن کنید. 

در اینجا از کلیه کسانى که درباره آنها غیبت کرده و یا تهمت زده‌ام و در کل، کار خلافى از من سر زده حلالیت مى‌طلبم و امیدوارم که مرا ببخشند.

در پایان از همه خانواده‌ام مخصوصاً مادرم مى‌خواهم که منطقى فکر کنند و مرده‌ پرست نباشند

البته نمى‌گویم که گریه نکنید چون مى‌دانم که گریه تسکین‌ دهنده است ولى این کار به نحوى نباشد که کار من را بى‌ مزد کنید.

امیدوارم در خانواده برادرم بتواند جاى خالى مرا پر کند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 1365/09/11

وصیت‌نامه از مسعود عباس چى

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید مجید بصیری

بسم الله الرحمن الرحیم

کشور عزیز ما در حال جنگ است و دشمن کافر برای به جنگ آوردن آب و خاک و نوامیس ما دندان تیز کرده،

ای مردان مرد 

برخیزید و خواب ابر قدرت ها را آشفته کنید،

ملت ما بیدار است و از دشمن هیچ هراسی ندارد،

ما ایمان و توکل داریم و خدا یاور ما می باشد.

پیروزی با حق است و باطل محو شدنی است،

به پا خیزید و هوشیار باشید.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید میرید الله غنی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کَانُوا غُزًّى لَوْ کَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ ۗ وَاللَّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ"

اى گرویدگان به دین اسلام شما بمانند آنان که راه کفر و نفاق پیمودند نباشید که گفتند اگر برادران وخویشاوندان ما به سفر نرفته و براى جنگ حاضر نمى شدند به چنگ مرگ نمى افتادند. این آرزوى باطل را خدا حسرت دل آنان خواهد کرد.

خداست که زنده مى گرداند و مى میراند ( به هر وقت و هر سبب که میخواهد) و به هر چه کنید آگاه است.

خدایا 

تو را شکر میگویم‌ که تو دعوتم کردى و من به دستور تو، براى رضاى تو و براى رسیدن به تو و درک جوارت لبیک گفتم 

امر کردى بیا و انتخاب کردى و اشعه هایى از مقام و قدرت و مهر و محبت خود را تاباندى 

کرامت نشان دادى، امتحان کردى و مى کنى 

این من بودم که لبیک گفتم منى نبود همه چیز تویى و تو خواستى بیایم و آمدم و امر کردى و شد و آمدم و بودنم و نبودنم با توست 

آمدم تا با گریاندن و گریستن به ذلت خود و خندان روى به عفوت چشاندن لذت شهادت و راز و نیاز قبل از وصل و درک معرفت خود نایل کنى 

بارالها 

همه چیز تویى ،منى نیست که بیاید و نیاید

تویى که بر مى گزینى و مى گویى بیا 

چون مى خواهى به ملائکه نشان بدهى که یک انسان ذلیل وگنهکار چگونه اطاعت میکند و از ذلت در برابر عظمتت صورت بر خاک میگذارد

درسنگرهاى جبهه العفو العفو زمزمه میکند

من هم آمدم که آمدنم فقط براى تو باشد آوردى و آمدم که بروم رفتنى که در راه تو باشد 

خدایا 

حال که برگزیدى براى وصال دلتنگم و عجول

امیدوارم به رحمت با وسعت و سرشارت که در لحظه پرواز لذت راز و نیاز خود را به من عطا کنى 

بارالها 

من با امید آمدم 

گام برداشتن من به امر تو و به امید رضایت تو و وصال تو بود

بدان امید آمدم که آنچه میخواهى برایم بشود و آنچه مى خواهى بکنى و بسوى تو بیایم و رجعت کنم درحال یقین و درک و لمس عظمت و قدرت تو 

روحم و فکرم توانایى و تحمل عظمت و قدرت و رحمتت را ندارد 

از بخششت این را فهمیدم و فهماندى که بخشیدى 

بارالها 

بقیه کارم را از تو مى خواهم به حرمت عزیزان درگاهت اصلاح کنى و سامان بخشى و مرا که انتخاب کردى و آورده اى که به دیدار خود منورم سازى

ان شاء ا... به نزد خود برى و با شهیدان همنشین سازى و محشور فرمائى 

خدایا 

تو خود مى دانى بهترین لحظات زندگى که مى توانم از تمام تاریکی ها ببینم زمانى بود که نعمت تماس مختصرى بود که در زمان مجروحیت به من عطا کردى 

امر کردى که درک کنم آن چند دقیقه شیرین که با دهان پر خون و حنجره متلاشى صداى تو کردم و لبیک گفتى و در حال صلوات بر محمد و آل محمد بودم وچه خوش بودم

فراموشم نمى شود لحظه اى را که پس از پنج ماه که تمام دکترها و متخصص ها عاجز از معالجه ام بودند در یک لحظه ولى به درازاى پرواز معنوى روحها شفا دادى 

در تکیه شهدا در لحظه اى میخواندمت یا غیاث المستغیثین ومرا مورد لطف قرار دادى 

با کرامتت توانستم دوباره با صداى بلند استغاثه بکنم و فریاد بزنم که گنهکار و پشیمانم و نداى العفو العفو سر بدهم 

بارالها 

آن موقعى که قطرات اشکم را چون باران سرازیر مى کردى مى دانستم که تویى و هستى و مشاهده مى کنى و مشاهده مى کردى و همین برایم مقام بود بخششت برایم تمام بود

چون لبخند رضایت که مى زدى به من مى فهماندى و اعلام مى فرمودى که تو را بخشیدم و هر روز به اطمینان من مى افزودى 

همیشه به انتظار تماس مجدد با تو روزها و شبها با عشقت سر به بیابانها مى نهادم و پروازم میدادى به اوج پرواز روحها و من راضى بودم که پرنده دست آموز تو باشم

انتخاب کردى که بچینى چون گلهاى دیگر و من مشتاق و در انتظار.

بارالها 

حال که مرا انتخاب کردى و انتخاب شدم به درک جوارت و جاده ها را هموار کردى و آماده پرواز بسوى خودت نمودى 

خدایا 

به رحمتت مى خوانم یا رب لذت عبادت و شهادت را به من بچشانى و من با اشک شادى و خندان به دیدارت پرواز کنم 

خدایا 

مرا به دیدار مولایم حسین خشنود و به شفاعتش برسان 

بارالها 

درصورت صبر و تحمل پدر و مادرم لیاقت مفقودالاثر شدن را خواهانم 

از پدر و مادرم میخواهم که از نعمت بزرگ و افتخارى که نصیبشان شده شکرگزار باشند و چون خداوند رحمان و رحیم کلیه کارهایم را تقبل نموده مساله خاصى ندارم 

از خداوند میخواهم که بسیجى بشوم و بسیجى فکر کنم و بسیجى عمل کنم و عبادت و اطاعت امر او بکنم و مطیع رهبرمان باشم 

خداوندا 

ما را به دیدار اولیاء خودش مفتخر فرماید 

پیام یک شاگرد تنبل در دانشگاه بسیج چیزى نمى تواند باشد بجز اینکه بگوید بسیج در عین قدرت و عظمت و معنویت و بزرگى و الهى بودنش در اجتماع و در بین نیروهاى مسلح انقلاب مظلوم است و مظلوم

آرزوى بسیجى بودن و ماندن و شهید شدن دارم   

میریدالله غنى زاده  


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حسن تاک

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله.....

با سلام و درود بر امام امت خمینی کبیر و بت شکن

درود بر شهیدان که با خون خود درس آزادگی و بندگی خدا را به ارمغان آوردند. 

سلام بر پدر و مادر عزیزم 

هم اکنون که در کمال و صحت و سلامت می باشم لازم داشتم که چند کلمه ای به زبان بیاورم و تا چند لحظه ی دیگر به دیار عاشقان خط مقدم جبهه خواهم شتافت. 

خدایا 

خداوندا 

شاهد باش به عشق تو و در راه تو حرکت کردم و اینکه فقط رسیدن به تو را انتظار دارم و من خواهان شهادتم 

اما تو بدان وقتی که از دنیا و زندگی خسته شدم بلکه می خواهم با رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به خاطر تو ذره ای از گناهانم پاک گردد. 

می خواهم شهید شوم تا اگر در زنده بودنم کاری نکردم لااقل خونم بتواند درختان انقلاب را آبیاری کند 

می روم تا خون کثیف خود را لا به لای خون پاک شهیدان بریزم تا شاید در واپسین لحظه، ذره ای از گناهانم پاک گردد

اینک سخنی برای پدر و مادر دلسوزم

پدر جان 

نمی دانم در این لحظه چگونه خداحافظی را بر زبان بیاورم اما راهیست که باید رفت 

پدر جان 

می دانم که فرزند خوبی برای تو نبوده ام در زندگی خیلی تلاش کردی تا مرا به اینجا رساندی. 

اگر نتوانستم عصای پیری تو گردم مرا ببخش زیرا راهی است که پیش آمده است

سخنی هم با مادرم مهربانم دارم

مادرم 

می دانم تحمل این غم برای تو مشکل است 

البته غم نیست و جای شادی دارد و باید افتخار کنید که در این راه برای خدا قربانی داده اید ولی برای خاطر خدا هم که شده باید تحمل کنید و حضرت را به یاد آورید و از گناهانم بگذرید

اگر بدی کردم من را ببخشید و برایم آهسته گریه کنید تا خدایی نکرده دشمنی شاد نشود 

مادر جان 

کاش میتوانستم جان ناقابل خود را فدای تو سازم ولی اینک راهی است بالاتر از اینکه فدای تو شوم 

مادر جان 

چه حدیث به جایی است که خدا می فرماید اگر قرار بود کسی را جزء من بپرستید اولین کسی که می گفتم او را عبات کنید مادر بود 

مادر جان 

اگر خواستید برایم گریه کنید که لب تشنه و غریب جان سپرد به یاد علی اکبر گریه کنید که جانم فدایش بیاد 

آن موقعی که امام می فرماید علی اکبر را تا خیمه حمل نمایید و من می روم تا انشاالله یکی از راحیان او باشم

مادر 

این را بدان تا لحظه ی آخر فریاد امیر مومنان را سر خواهم داد.

مادر جان 

یکبار دیگر مهر مادری را در حق این حقیر ادا فرما و خواهشا شیر پاکت که من با آن بزرگ شدم و اینک جوانی هستم آماده پیکار حلالم کن 

مادرجان 

هرچند سخت است ولی طاقت بیاور و خوشحال باش که فرزندت به آرزوی دیرینه ی خود رسید .


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید ابراهیم باولانی

بسم الله الرحمن الرحیم

"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون"

قربانیان حریم خداوندی را مرده مپندارید بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگار خویش روزی داده می‌شوند

با درود نثار شهدای اسلام،

آرزوی سلامتی برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، 

مادرجان، 

سال های سال صدای هل من ناصر ینصرنی حسین را شنیدم و احساس وظیفه کردم که باید جواب حسین (ع) کربلا، و حسین زمان امام خمینی را لبیک گفت. 

مادرجان، 

برای من ناراحت نباشید و این سربازی، خدمت به اسلام و پیغمبر اسلام (ص)، و ادامه هدف شهدای اسلام است و این مرگ برای همه مخلوقات جهان است، 

به نقل از قرآن، همه این شربت مرگ را باید بچشند و همه ما به سوی خدا برمی‌گردیم. 

انا لله و انا الیه راجعون

حالا دیر یا زود، چه بهتر، که رفتن در راه اسلام و فدا شدن برای اسلام، آنچه را که خدا خواست همان است، راضیم به رضایش، و باید بیشتر خواهان شهادت باشیم که مدال افتخار را خدا به شهدا داده است

ما اگر قابلیت داشته باشیم عنایت می‌فرماید، قرآن کریم می‌فرماید: 

از فنون کارزار یاد گیرید و برای خداوند استفاده نمایید.

مادرجان، 

ناراحت نباشید و مانند حضرت زینب (س) احساس مسئولیت کنید، 

پرچم اسلام بر دوش شماها هم هست و هیچ‌گاه در بین دشمنان گریه نکنید بلکه خوشحالی شما بیشتر باشد، چنانچه خودتان می‌دانید من به خاطر دنیا جنگ نکرده‌ام و هدفم فقط رضای خدا بوده است. 

مادرجان، 

مرا در گلستان شهدا بهشت زهرا دفن کنید، 

مادر خوبم، 

دو قطعه عکس از جنازه‌ام بردارید و بر حجله دامادیم بگذارید

شما برادران گرامی رضا و اسماعیل و خواهرانم، از شما و تمامی فامیل حلالیت می‌طلبم و رفقای من، شما هم مرا حلال کنید تا در درگاه خداوند روسفید باشم که انشاء الله خداوند به شما صبر عنایت فرماید، 

خواهرانم، 

شما با حجابتان مشت محکمی بر دهان منافقین بزنید، 

هرگز امام را تنها نگذارید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

1361/12/3

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حبیب الله تحصیل داری

بسم الله الرحمن الرحیم

این وصیت نامه را من از ته قلبم برای شما می نویسم

این را بدانید که هیچ نیرویی به جز الله نیست که مرا به جبهه کشیده است

از شما می خواهم که مرا عفو کنید و هیچ وقت برای من گریه نکنید

چون من راه خودم را انتخاب کرده ام

برادران و خواهران عزیز،

 امیدوارم که ادامه دهنده راه شهدا باشید که همه مسئول هستیم

با درود بر امام امت خمینی بت شکن و درود بر روان پاک شهیدان

با خوشحالی مرا یاد کنید که من هم خوشحال باشم

هرگز برای من گریه نکنید که من از شما راضی نیستم


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید توفیق احمد پورترکمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شما را به خدا قسم می دهم هرگز به کسی ظلم نکنید و نگذارید کسی به شما ظلم کند

از مبارزه با ستمگران و ظالمان لحظه ای دریغ نورزید

ما در لحظه ای از زمان قرار داریم که جنایتکاران و خون آشامان زمان به سرپرستی آمریکای جهان خوار، از هر سو چنگال ظالمانه خود را برای به هلاکت رساندن مستضعفان آماده کردند

بر هر انسان آزاده و مسلمان واجب است که عهد و مسئولیتی که بر عهده اش گذاشته اند به بهترین وجه انجام دهد.

پیرو خط امام باشید

به خدا قسم با چشمانی بینا این راه را انتخاب کردم چون راه حق راهی با سعادت است

دشمنان اسلام به خیال خام خود می خواستند اسلام و انقلاب را از ما بگیرند و در این راه چه خیانت هایی که نکردند

به زنان و دختران تعدی کردند

خاک پاک میهن اسلامی ما را زیر چکمه های خود قرار دادند

بمب های خود را بر سر این ملت بی دفاع ریختند

خانه ها را بر سر ساکنان شان ویران کردند و بعد نیز ادعای صلح طلبی کردند


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir


وصیت نامه شهید شجاع پیرولی بیرالوند

بسمه تعالی

ان اکرم کم ان الله اتقواکم

من سرباز وظیفه شجاع بیرانوند بچه اندیمشک 

وصیت نامه خویش را به پدر مهربان و عزیزم که یک عمر است با من زحمت کشیده و برادران و زن پدرم تقدیم می نمایم.

سلام به پدر و برادرانم احمد محمد حسین محمود و خواهرانم فیرزوه و صرفه گل و خواهر زاده هایم سلام میرسانم.

من به شما پدر و مادر عزیزم افتخار میکنم که هم چو فرزندی بزرگ کرده اید که بتواند خون خود را برای آبیاری نهال جمهوری اسلامی فدا کند 

در این بیابان وسیع که ما هستیم در هر گوشه و کنار که نگاه کنی هزاران تانک سوخته و هزاران تانک سالم با خون فشانی این فرزندان پاکدست و قدم بقدم از این خاک مقدس از دست این از خدا بی خبرها با خون برادری پاکسازی میشود.

من در حال حاضر در یکی از سنگرهای این سرزمین حاضر با نبرد با این مزدوران میباشم.

هوای سرد سوزان مثل گرگ گرسنه، زوزه می کشد و داخل سنگر ما می آید

ما افتخار میکنیم که چنین رهبر بزرگی داریم که تمام ابر قدرتها را بلرزه در آورده است.

من در یک خانواده کوچک بزرگ شده ام و برای به ثمر رساندن این انقلاب به غیر از این جان ناقابل چیزی ندارم و هر لحظه هم حاضرم تا جانم را فدا کنم.

پدر عزیز 

اگر من شهید شدم هیچگونه برای من ناراحت نباشید که این راه مقدس است و امام می گوید اینها مرده نیستید بلکه زنده اند

اگر مرا دوست دارید برای من لباس سیاه نپوشید و برای من عزاداری نکنید و همیشه رادیو و تلویزیون باز باشد تا تمام جنایتکاران بفهمند ما مرد جنگیم و ما در حال حاضر منتظریم و ثانیه شماری می کنیم برای شب حمله، شبی که به الله بپیوندیم.

از تمام خواهران و برادران و فامیل و زن پدر و آن پدر پیری که آرزو داشت عروسی منه ببیند خداحافظی می کنم.

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم

طلب جان طلبم از پی دوستان بروم

یکی در سنگر حق و شرف مردانه می میرد

یکی همچون منافق در ره بیگانه میمیرد

دوست دارم شمع باشم و دردل شبها بسوزم

    روشنی بخشم خودم تنها بسوزم

خداحافظتان 

  1362/01/19

شجاع بیرالوند

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید عصمت الله اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر امام خمینى، بت‌شکن زمان، و آزاد کننده انسان ها، و راهبر انسان ها، و امید مستضعفین و محرومان؛ 

درود بر خمینى که هم زبان ملت هاى رنج دیده است، 

حرف هایشان را مى‌داند و قلبش، قلب شما محرومان و ستمدیدگان منتظر عدل است؛

درود بر شهیدان انقلاب اسلامى خصوصاً شهیدان جنگ تحمیلى، 

درود بر تمام کسانى که آزادگى را براى خود انتخاب کردند 

وصیت خودم را شروع می کنم، 

پدر و مادر عزیزم، 

سلام؛ 

بدانید که حیات دنیا هیچ ارزشی ندارد، در اصل مهم حیات جاوید اخروى است.

پدرجان، 

درود بر تو که چونان ابراهیم، فرزند خویش را به فرمان خداى بزرگ به قربانگاه فرستادى، 

بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان بارى تعالى سر باز نمى‌زند و مرگ در راه خدا، را جز سعادت نمی داند و زندگى را جز جهاد در راه عقیده، درست نمى‌داند

و شهادت را جز بهترین نعمت هاى خداوند می داند.

مادر عزیزم، 

بر احساس مادرانه‌ات پیروز شدى و فرزندت را روانه نبرد کفار و مسلمین کردى

گفتى که تو را در راه خدا، تقدیم انقلاب اسلامى می کنم و من به وجود تو افتخار می کنم که مادرى از سلاله فاطمه ‌زهرا (س) هستى.

برادر عزیزم، 

سلام؛ 

برادرم، 

راه خدا، بهترین و برترین راه هاست، پیوسته و کوشنده در این راه باش.

خواهر عزیزم، 

سلام

خواهرم، 

تو نیز زینب (س) زمان باش و از هر آنچه هوس کردى بپرهیز و در راه خدا مبارزه کن.

پدرجان، 

مادرجان، 

از شما مى‌خواهم که قدر این نایب مهدى (عج) را بدانید که اطاعت از او واجب شرعى است.

«««والسلام»»»

««سرباز وظیفه عصمت‌الله اکبرى»»

 1361/07/24

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید سردار سیاه مرد

بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

مپندارید آنان که در راه خدا جهاد می کنند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارش روزى می خورند

سخن خود را با سلام و درود به آقا امام زمان (عجل الله فرجه) و نایب بر حقش حضرت امام خمینى که با یارى خداوند توانست به این ملت جان و روح تازه اى دهد شروع می کنم.

او توانست ملتى را تربیت کند که حاضر است در راه اسلام و قرآن کریم جان خود را اهداء نماید

با سلام به تمامى رزمندگان و خانواده هاى شهید 

با سلام بر شما روحانیون مبارز که در خط امام حرکت می کنید، 

سلام بر شما اى پدران و مادران و خواهران من

با سلام بر شما اى مربیان اصلى من که باعث رشد عقلى و فکرى من شدید و با تربیت صحیح خویش مرا بزرگ کردید و با صبر عظیم حاضر شدید امانت خود را به دست خداوند بسپارید.

این وصیت نامه بنده خداوند است 

آن باشید که من می گویم و می دانیم شما و دیگران به آن عمل می کنید ولى تکرار کردنش عیبى ندارد هم وصیت است و هم یادآورى مسائلى. 

اول پیام من به امت این است که همیشه پشت سر امام باشند و هر چه امام می گوید عمل کنند

اگر بچه هایتان خواستند به جبهه بروند جلوى آنها را نگیرید و آنها را تشویق کنید؛ 

چون در حال حاضر اسلام احتیاج به خون دارد و زمان، زمان امام حسین (علیه السلام) است و هر کس فرمان امام را لبیک بگوید فرمان امام حسین (علیه السلام) را لبیک گفته است و هر کس به حسین (علیه السلام) لبیک بگوید به خداوند لبیک گفته است.

پس بشتابید و لبیک بگویید به امام و بر خیزید 

هیچ وقت او را تنها نگذارید که با تنها ماندن امام، اسلام تنها می ماند. 

همچنین می گویم به آن کسانى که می گویند من به زور و یا با بى میلى به جبهه رفته ام بگویید که من آگاهانه قدم در این راه گذاشته ام

به امام لبیک گفتم و امیدوارم که کار من مورد رضایت خداوند عزوجل واقع شود، ان شاء الله.

اى پدر و مادر، خواهران و برادران عزیزم! 

همیشه مطیع امر ولایت فقیه باشید و به فرموده هاى رهبرمان خوب گوش بدهید همان طورى که شعار می دهید که، ما اهل کوفه نیستیم که امام تنها بماند. 

می دانیم که هر مصیبتی براى پدر، مادر، برادر، خواهر و فامیل مشکل است ولى باید با صبورى و دل بستن به خداوند تحمل کرد تا اسلام در دنیا پیروز شود. 

هر کسى در خانه بماند و دنبال کارهاى خودش باشد و دشمن، وطن را بگیرد دیگر زنده ماندن هیچ فایده اى ندارد. 

با چشم خود دیدید صدام با خرمشهرمان چگونه رفتار کرد.

خداوندا! 

خودت شاهد باش که آنچه در توان داشتم و آن طورى که مورد رضایت تو بود عمل کردم و آنچه ناقصى در عمل من بود خودت کاملش کن. 

اگر انسان هزارها سال عمر کند آخر باز، برگشتش به سوى خداست و چه بهتر که وارد صحنه نبرد با دشمن شود و مانند امام حسین (علیه السلام) بجنگد و حسین وار شهید شود و چه افتخارى بهتر از این. 

من به شما تعلق نداشتم متعلق به خداوند بودم. 

من در زندگى هیچ گونه خدمتى به شما نکردم امیدوارم که با ریختن قطره خون ناقابلم خدمت کرده باشم.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید محمد شادمان ماهانی

بسم الله الرحمن الرحیم

ای امت شهید پرور ایران اسلامی،

تنها صحبت من این است که اگر خواهان رشد و سعادت در دنیا و آخرت هستید، دست از یاری امام امت برندارید.

فرمانش را با جان و دل انجام دهید.

از خداوند آرزوی طول عمر با عزت برای امام امت، و پیروزی برای رزمندگان اسلام، و سعادت در دنیا و آخرت برای امت حزب الله را دارم.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید نوروز علی بناوند

بسم الله الرحمن الرحیم

ولاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان مبرید آنها که در راه خدا کشته مى شون مردگانند که آنها زنده‌هاى جاوید هستند و در نزد پروردگارشان روزى مى خورند

خداوند را هزاران بار شکر که ما را پیرو مکتبى نمود که نیستى در آن مکتب وجود ندارد و مرگ را سرآغاز زندگى مى داند

خداوند را به غظمت و بزرگیش شکر مى کنم که 
ما را پیروان على (ع) و حسین (ع) قرار داد و آن‌ها را الگوى ما در زندگى قرار داد .

خدا را ستایش و سپاس که وجود رهبر عظیم الشأن ، فرزند حسین و از تبار ابراهیم بر ما ارزانى داشت تا با روح بخشیدن به کالبد بى جان بشر  این قرن، آنها را روش هستى بیاموزد.

خداوندا 

تو این رهبر عزیز را تا انقلاب امام زمان براى مسلمین نگهدار.

آمین یا رب العالمین

خدمت پدر گرامى! 

اگر در این راه جهاد و راه فى سبیل الله شهادت نصیبم شد و خداوند این توفیق و نصرت را به من عطا فرمود . 

شما پدر عزیز 

هیچ نمى خواهد که افسوس بخورید و ناراحت و نگران بشوید مادر و خانواده و بقیه اقوام همین طور 

فقط همیشه امام عزیز را دعا کنید

روحانیت اصیل همیشه در صحنه را تنها نگذارید و قدر این انقلاب را بدانید.

اگر بخواهید که انگیزه ام را از این سفر کربلا بپرسید برایتان کاملا توضیح میدهم 

همان طورى که حسین بار ظلم و ستم را قبول نکرد و فرمود مرگ با عزت مرگ خونین است بهتر از زندگى ننگین است 

بنده هم بر خود واجب شرعى دانسته ام که در این مقده (برهه) از تاریخ تکرار شده به نداى حسین زمان (هل من ناصر ینصرنى) لبیک بگویم تا اینکه گام مثبتى در راه پیش برد اهداف جمهورى اسلامى برداشته باشم و جان خود را نثار درخت برومند اسلام نمایم.

پدرجان! 

همان طورى که ابراهیم فرزند خود اسماعیل را در راه خدا خواست قربانى کند از آن دنیا به شما گلایه ندارند اگر شهید شدم به مادرم عرض میکنم که مرا حلال نماید و براى بنده گریه و زارى نکند و همچون فاطمه، بزرگ بانوى اسلامى ادامه دهنده راه من و رسوا کننده یزیدیان باشد

همچنین خواهرانم و برادرانم

ببینید برادران عزیزم 

در این آخر عمر خیلى آرزوى دیدارتان را داشتم ولى از اینکه شما را ندیده ام باز نگران نباشید و افتخار کنید که من شهید شده ام 

شما باید اسلحه ام را بردارید و راهم را ادامه دهید و نگذارید که ذره اى از خاک ایران در دست متجاوزان صهیونیستى باشد.

البته اگر خداى نکرده یک مرتبه کسى از این حقیر ناراحت و نگران شد چون فرصتى نداشتم که عذرخواهى کنم تقاضا دارم که به بزرگى و مسلمانى خودش مرا ببخشید .

تمام اهل خانواده و بچه هایم را دعا مى رسانم و آنها را به دست خداوند سپردم 

آخر عزیزانم شما که حسین را مى دانید که چگونه در صحراى کربلا شهید شد و على اکبرش را شهید کردند 

حتى آرزو داشتند که لحظات آخر همدیگر را ببینید و از هم سیر بشوند ولى یزیدیان نگذاشتند 

من هم همین آروز را داشتم و صدامیان کافر نگذاشتند.

به همسرم سلام و دعا مى رسانم اگر ناراحتى خداى نکرده دیده اید مرا ببخشید و حلال کنید.

امیدوارم که خداوند توفیق و شفاعت، همچنین ارجعیت زحمتى که نسبت به بنده کشیده اید به شما پرداخت نماید.

در ضمن اگر جسد بنده گیر آمد در هر گوشه اى که پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم رضایت و صلاحیت داده اند قبر بنده را آنجا بگذارند.

اگر میخواهید که روحم آزاد باشد و روحم عذاب نبیند بر سر مزارم گریه نکنید.

دیگر عرضى ندارم

فقط راه انبیاء را ادامه دهید

تابع دستورات قرآن و خدا و رهبر کبیر انقلاب باشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

همگى شما را به خداوند یکتا مى سپارم.

من الله التوفیق

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید مهدی برزگر جمشیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءهم عند ربهم یرزقون

بجنگید تا مجد و عظمت برای فرزندانتان به جای گذارید.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)

با سلام و درود به روح پر فتوح شهدای اسلام به خصوص شهدای جنگ تحمیلی

سلام و درود خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، این قلب تپنده امت و بت شکن زمان خمینی کبیر

سلام و درود به امت شهید پرور ایران اسلامی

در این موقعیت حساس از زندگی خود که با آگاهی کامل و بینایی کافی راه خود را انتخاب نموده و به لطف خداوند توفیق حضور در جبهه‌های انسان ساز وطن اسلامی را پیدا نموده‌ام 

احساسی دارم که در طول ۳۱ سال زندگی خودم بی‌سابقه بوده و از این همه ایثار و ایمان و اعتقاد هم بهت‌زده و هم شرمنده از خود شده‌ام، 

تا کسی خود در این جمع عاشقان لقاء الله حضور نداشته باشد از درک آن عاجز است

توصیه‌ای به کلیه همکاران خود دارم که تا آنجا که می توانند و احساس می کنند در قسمتی که کار می کنند کسی هست که وظایفشان را انجام دهد حتماً به این جمع عاشقان و به این مدرسه عشق بپیوندند که به قول معروف حال و هوایی دارد که نگو.

از پدر و مادرانی که این چنین فرزندان خلفی جهت امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تربیت نموده‌اند متشکرم و از حضور کلیه آنها شرمنده که بیانم قاصر از تشکر از آنهاست به جهت هدایت به این چنین راه پرشور و حالی که تا به حال از آن کوتاهی نموده بودم از دو نفر در زندگی بسیار ممنون و مدیونشان هستم که بدین وسیله از آنها سپاسگذاری می کنم

هر کسی نیز که این کلمات را بخواند حتماً این تشکر را خدمت آنها ابلاغ بنماید که عبارتند از اول حجت الاسلام حاج آقا غروی رفسنجانی، سرپرست محترم عقیدتی سیاسی نیروی هوایی همچنین برادر عزیز حاج آقا عباس سلیمی مدیر کل امور مالی سازمان قضایی ارتش جمهوری اسلامی که باعث گردیدند من گناهکار به چنین سعادتی دست پیدا کنم. 

اجرشان با سیدالشهداء (علیه السلام).

از مادرم بسیار شرمنده و سپاسگزارم به خاطر ناراحتی‌ هایی که بابت من کشیده و هنوز هم تحمل می نماید

با صبر و استقامت و فداکاری کامل مسیر زندگی مرا از سیاهی به روشنایی مبدل نموده است. 

ان شاء الله در روز محشر فاطمه زهرا(س) شفاعتش بنماید 

ان شاء الله راه کربلا توسط رزمندگان کفرستیز اسلام باز شود و مادرم به زیارت قبر شش گوشه امام حسین (علیه السلام) مشرف گردد.

از کلیه کسانی که توانایی خدمت در جبهه‌ها را دارند تمنا دارم هرچه زودتر به صفوف منسجم و محکم رزمندگان اسلام پیوسته و تکلیف این جنگ را با پیروزی قطعی اسلام یک سره نمایند 

و الله که پیرمردانی که در این جمع حضور دارند بعضی‌ها از ۶۰ سال به بالا دارند و دوش به دوش سایر جوانان در خطوط مقدم می جنگند پس هر کسی که توانایی دارد می باید از این شیرمردان تأسی نماید.

در خاتمه از خداوند صبر جلیل و اجر جزیل برای خانواده‌ام، و طول عمر فراوان برای رهبر عزیز انقلاب، و پیروزی عاجل جهت رزمندگان آرزو می کنم. 

امیدوارم خداوند از سر تقصیرات این حقیر بگذرد و جان ناقابل این حقیر مورد قبول رحمت حق قرار گیرد. 

ضمناً درباره فرزندانم هر تصمیمی مادرم بگیرند راضی هستم و ایشان در این مورد اختیاردار هستند. 

از همه جوانان وطن می خواهم که امام را تنها نگذارند و به ندای هل من ناصر حسین (علیه السلام) لبیک بگویند 

به امید به احتزاز در آمدن پرچم اسلام بر فراز مرتفع‌ ترین قلل جهان و بر فراز قدس عزیز.

مهدی جمشیدی

تاریخ 16/01/1366


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید علی صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

ارحم ‌الراحمین

رب العالمین

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

انا لله و انا الیه راجعون

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌ الله و رسوله،

اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا اشهد ان لا اله‌ الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین‌ الحق 

و ان الصدیقة‌ الطاهره فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین

و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی‌ بن‌ الحسین و محمّد‌ بن‌ علی و جعفر بن‌ محمّد 

و موسی‌ بن‌ جعفر و علی‌ بن‌ موسی و محمّد‌ بن‌ علی و علی‌ بن‌ محمّد و الحسن‌ بن‌ علی و الحجة ‌القائم‌ المنتظر صلوات‌ الله

و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبر و أن ‌الموت و النشر حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن‌ الجنة و النار حق.

اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.

خداوندا! 

این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. 

خدایا! 

تو خود می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. 

اگر این نبود، آن هم خواست تو بود. 

پروردگارا! 

رفتن در دست تو است؛ 

من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم‌ خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند، می‌خواهم که مرا ببخشند؛ 

من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبت به خیر شوند. 

از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است. 

آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند، حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد.

از همه آنهایی که از من بد دیده‌اند، می‌خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند 

از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریک مساعی نمایند.

خداوندا! 

ولی امرت حضرت آیت‌ الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) زنده، پاینده و موفق بدار.

آمین یا رب العالمین

من الله التوفیق

علی صیاد شیرازی

19 دی 1371

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حسین آشناور

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون زمان جنگ است

بر همه ی ما واجب است که برای دفاع از کشورمان، و بیرون راندن دشمن از خاک میهن عزیزمان، به پا خیزیم. 

برادران، 

با حضور در جبهه، و خواهران در پشت جبهه، و با حفظ حجاب در این نبرد شرکت کنید.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید غلام رضا فیضی دولت آبادی

بسم الله الرحمن الرحیم

درود و سلام به روان پاک پیامبر بزرگ اسلام پایان بخش رسولان و خاتم پیامبران حضرت محمد بن عبدالله (ص)

با درود و سلام فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامى حضرت آیت الله العظمى امام خمینى که ما را به راه راست هدایت فرمودند، 

از اسارت طاغوت رهایى بخشیدن و از سلطه شرق و غرب نجات دادند و ما را با کشتى نجات به ساحل کشیدن و از آتش هاى پر حجم دوزخ نجات دادند

با سلام به روان پاک شهداى انقلاب اسلامى که با خون خود درخت کهنسال اسلام را آبیارى کردند

با سلام و درود به رزمندگان عزیز که در جبهه هاى حق علیه باطل شرکت مى کنند و با دشمنان بعثى به نبرد مشغول مى باشند

با سلام به خانواده هاى معظم شهدا و اسرا و مجروحین و جانبازان که فرزندان برومند خویش را براى براى دفاع و آزادى میهن عزیز فدا کردند

با سلام به تمامى ملت خداجوى و همیشه در صحنه کشورمان که با هوشیارى کامل مراقبت از جمهورى اسلامى ایران مى کنند

با سلام به خواهران و برادران و همشهریان عزیز.

وصیت نامه ام را آغاز مى کنم 

البته من کوچکتر از آنم که بخواهم پیامى براى شما عزیزان داشته باشم ولى از روى باب تذکر چند نکته اى را خدمت شما سروران عرض مى کنم:

برادران 

من به عنوان یک برادر کوچک شما میخواهم که با هوشیارى کامل از امام و انقلاب اسلامى ایران دفاع کنید و همیشه گوش به فرمان امام باشید که فرمان او فرمان قرآن و اسلام است 

امام را تنها نگذارید و به گفته هاى او گوش فرا دهید. 

هر گاه جبهه ها به شما جوانان نیاز پیدا کرد با علاقه و شوق بشتابید و سنگرها را پر کنید و با دشمنان اسلام بجنگید و آنها را نابود بگردانید که در واقع اینان دشمنان دین و آیین شما هستند.

خواهران 

شما هم با کامل کردن هر چه بیشتر حجابتان که خود یک سلاح آتشین است که بر قلب دشمنان و منافقین وارد مى آورید

حجاب شما خارى است در چشم دشمنان شما و پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و همیشه امام را دعا کنید.

پدر عزیزم! 

نمى دانم با چه زبانى از تو تشکر کنم 

پدر جان 

خوب مى فهمم که بیست سال زحمت کشیدى و با مشکلاتى که در زندگى داشتیم مرا به مدرسه فرستادى و هر درخواستى را که از تو خواستم پذیرفتى و برایم انجام دادى 

به امید اینکه روزى من براى تو خدمت کنم و ثمره مرا ببینید ولى افسوس که من رفتم.

مادر عزیزم! 

نمی دانم که چطور وصیت نامه بنویسم مگر مى شود که تو زنده باشى و من وصیت کنم 

مادرى که بیست سال تمام زحمت کشیده شبها بى خواب مانده و فرزندى را بزرگ کرده آیا مى تواند به همین سادگى مرگ فرزندش را ببیند.

مادر جان 

اگر شهید شدم گریه و زارى مکن و صبر و حوصله کن که خداوند رب العالمین است.

در پایان از تمام برادران و خواهرانى که در تشییع جنازه ام شرکت کردند تشکر مى کنم و اجر آنان را با خداوند بزرگ مى گذارم

مرا در گلزار شهداى ششده در جوار دیگر عزیزان به خاک بسپارید و در شب جمعه برایم دعاى کمیل بخوانید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار

وصیت نامه سرباز غلامرضا فیضى

تاریخ  1365/05/02

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید محمد وفائی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود فراوان به رهبر عظیم الشان ایران ، خمینی بت شکن

سلام به تمامی رزمندگان اسلام که همراه آنان ایام خاطره انگیز و خوشی را داشته ام

درود فراوان به ملت مسلمان و شهید پرور ایران.

من این چند سطر را به عنوان وصیت نامه به خانواده ام تقدیم میدارم. 

اول سخنی با مادرم دارم

مادر عزیزم 

مرا ببخش که هرگز نتوانستم فرزندی شایسته برایت باشم. 

شیری که به من داده ای بهائی بس گران دارد و من توان جبران آن را ندارم 

مادر جان 

تو خوب می دانی که بعثیون کافر در کشور ما چه جنایات زیادی مرتکب شده اند و سراسر جبهه نشانه های ظلم و ستم این از خدا بی خبران می باشد. 

مادر جان 

اینک من عازم جبهه دیگری هستم و در آنجا حمله خواهیم کرد. 

اگر خداوند شهادت را نصیبم نمود ، تو خوشحال باش که خدا تو را مادر شهید قرار داده .

مادر عزیزم 

می دانم که بخاطر آرامش قلبت گریه خواهی کرد اما تنها خواهش من اینست که در برابر دشمن گریه نکن مبادا خدای ناکرده سوء استفاده کند.

مادر جان 

تو هم مثل همه مادرهایی که جگر گوشه های خود را فدای اسلام کرده اند استوار باش

این را نیز بدان که هر مادری چنین افتخاری را ندارد

مادرم 

بعد از من به رهبر عزیزم ، خمینی کبیر وفادار باش و همیشه در نمازهایت برای او دعای طول عمر نما.

خواهرانم ، 

من شما را خیلی دوست دارم ، اما شهادت را بیش از شما دوست می دارم زیرا انسان فقط یکبار می میرد و چه بهتر که در راه دفاع از اسلام ، مرگش به شهادت منتهی شود. 

از شما تقاضا دارم ، قدر انقلاب و رهبر بزرگش را بدانید و همیشه در صحنه باشید. 

اگر بر مزارم آمدید بر تمام شهیدان گریه کنید.

برادرانم 

اصل مطلب من با شماست زیرا شما هستید که بعد از من سنگرم را خالی نخواهید گذاشت ، 

مبادا غم به دل راه دهید.

اسلام و انقلاب خون می خواهد ، جان بازی و فداکاری می خواهد ، باید کشته شد و خون داد تا کشور را از دست متجاوزان آزاد کرد و اسلام را نگه داشت.

برادرانم 

به ناموس و عزت و شرف ما حمله شده و تمام این ها در گرو همین جنگ است.

برادرانم ، 

دیو درون را بکشید و از بردگی نفس سرکش بیرون آئید تا بنده خاص خدا گردید.

در پایان همگی شما خانواده عزیزم را به خدای متعال می سپارم

از تمامی شما حلالیت می طلبم.

خداوند یار و نگهدارتان


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید سید قنبر ترابی دشتکی

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوندی که در این دنیا به همگان، و در آخرت به گروندگان بخشنده و مهربان است. 

به نام آن که جانم در قبضه قدرت اوست، حیات و مرگم به اراده اوست و همه وجودم لبریز از عشق به لقای اوست.

سوگند به آن روزی که محشر برپا می­ شود و همه موجودات عالم به کیفر و پاداش خود می­ رسند

سوگند به آن روزی که مهدی موعود (عج الله فرجه) ظهور کرده و بنیان ظلم و ستم را ریشه کن می­ نماید و به آن لحظه­ ای که انسان ثمره کار خود را هنگام غروب جمع کرده و به توشه­ هایش اضافه می­ کند.

این انسان در ضرر و زیان است جز آنان که به خدا و رسولش ایمان آورده و گوش به فرامین آنها، عمل صالح انجام می­ دهند و در برابر مشکلات، صبر و بردباری از خود نشان داده و یکدیگر را به این امر الهی سفارش می­ کنند.

حمد و سپاس خداوندی را که ما را جزء امت پیامبر(صلی علیه و اله) قرار داد و جهاد را وسیله سعادت ما گردانید.

سلام و درود فراوان به ارواح پاک و مطهر انبیاء، اوصیاء، اولیاءالله، شهدا و رزمندگان پر توان اسلام که تاب مقاومت را از حزب بعث عراق و استکبار جهانی بریده­ اند و برگ دیگری از صفحات تاریخ را بر افتخارات اسلام عزیز به ثبت رسانده­ اند

درود بر آخرین ذخیره امامت و رهبری، منجی عالم بشریت، حضرت صاحب الزمان (عجل­ الله­ فرجه) و نایب بر حقش، پیر جماران، این قلب تپنده اسلام و این درهم کوبنده نظام استکبار

او که جانی تازه به کالبد جهان اسلام بخشیده و به ایران، عزت و شرفی تازه عطا نموده است.

حال که نوکران و حلقه به گوشان استکبار جهانی با پشتیبانی اربابان خود، قدرت مقابله با نیروی اسلام را ندارند، 

سران استکبار جهانی به بهانه امنیت جهانی پا به میدان نبرد در خلیج فارس با قوای اسلام گذاشته­ اند، 

غافل از این که پشتیبانان این انقلاب مردمی متکی به خدا هستند و به یاری خدا چیزی جز شکست و افتضاح همیشگی شامل حالشان نخواهد شد.

این جاست که جبهه، رنگی تازه به خود می­ گیرد و با رفتن به جبهه، امید مخالفان را ناامید کرده

شکر می­ گویم خدایی را که توفیق رفتن به جبهه را به من عطا نمود و امیدوارم مورد رضای خداوند بزرگ قرار گیرم.

این ما هستیم که به جبهه و جنگ نیاز داریم نه جبهه به ما؛ 

به خاطر این که در سایه همین جهاد مقدس است که انسان خود را می­ سازد و از آرزوها و هواهای نفسانی به دور است و مفهوم عبادت خالصانه، ایثار، گذشت، اخلاص در عمل، تقوا و پرهیزکاری را می­ فهمد و عاشقانه در پی شهادت می­ گردد.

این بنده عاصی امید به عفو و بخشش خداوند بزرگ را دارم؛ 

زیرا اوست الرحمن الرحیم و اگر حساب غیر از این باشد، جایگاهم در قعر آتش دوزخ خواهد بود. 

لذا از همه شما هم طلب مغفرت دارم و حلالیت می­ طلبم.

ای مادر و ای همسرم! 

شاید با شنیدن خبر شهادت من، دل­ های پاکتان داغدار شود و اشک بر گونه­ های نورانیتان جاری گردد. 

اما شما را وصیت می­ کنم که به حق مصیبت­ های مظلومانه سالار شهیدان حسین بن علی (علیه السلام)، به آن زمانی که یارانش را غرق در خون و برادرش عباس را با دو دست بریده دید، در مرگ من بی­ صبری نکنید

شما را به محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) قسم می­ دهم که دست از این پیر جماران، این فرزند زهرا (سلام الله) و این قلب تپنده جهان اسلام بر ندارید و او را یاری کنید و همیشه چون گذشته به فرمان الهی او باشید که همانا پیروزی با شما خواهد بود.

از شما می­ خواهم که برای آزادی اسیران در بند حزب بعث و برای سلامتی جانبازان و مجروحین انقلاب و جنگ تحمیلی که مردانه ایستادند و سلامتی خود را به اسلام هدیه کردند و برای فرج آقا امام زمان (عجل الله فرجه) دعا کنید.

ای برادران! 

پیام برادر شهیدتان را به گوش حق جویان جهان برسانید

او عاشق حضرت مهدی (عجل­ الله­ فرجه) و سرباز جان بر کف حضرت امام خمینی بوده و در این عشق و اطاعت، به لقاءالله پیوست.

انا لله و انا الیه راجعون

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید میرتقی عمادی چاشمی

 بسمه تعالی

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

به نام معبودی که ما را آفریده و حق و عدالت را آفریده

درود و سلام بر مهدی موعود (عج) یگانه پرچمدار حق و حقیقت و یگانه حامی مظلومان و محرومان و سلام بر نائب بر حقش این قلب تپنده امت این الگوی مقاومت و ایثار و تقوی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی

با درود فراوان بر روان پاک و مطهر شهیدانی که خون پاک خود را زیر نهال انقلاب ریختند و درخت اسلام را با خون خود آبیاری کردند 

به نام آن کس که ما را آفرید و روزی ما را به سوی خود فراخواند 

پس چقدر خوبست که انسان در راهی جان فدا نماید که مرگی با عزت و در آخرت سربلند و سرافراز باشد

این پیرجماران این مظهر زهد و تقوی ما که خیلی مطمئن و استوار چون کوه در مقابل تمامی زورگویان و ظالمان و ستمگران ایستاده است 

نقشه تمامی آنها را نقش بر آب میکند و همه ظالمان را نزد تمامی مستضعفین به خواری میکشاند 

تا موقعی که عامل ظلم یا خود ظالم میرود تا حقه و ترفندی درباره این ملت مستضعف روا بدارد با هشدارهای خود، فریادی در گوش خفتگان میشود

آنها را به میدان مبارزه با ستمگران میخواند ما همه خفتگانی بودیم که از فریادهای این بت شکن زمان بیدار شدیم

از میدان لجن و فساد به میدان مبارزه علیه باطل وارد شدیم و در این راه چه گلهایی پرپر شدند .

پدر ومادر عزیزم 

سلام گرم مرا از سنگر پذیرا باشید 

اگر چه برای شما فرزند خوبی نبودم و موجب اذیت و آزار شما و همیشه سربارتان بودم 

امیدوارم که به لطف و کرمتان این حقیر را عفو کنید.  

1364/6/25

در سنگر مریوان توپخانه 105 مستقر در مرانه

سرباز میرتقی عمادی


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید غلام رضا چغانیه

بسمه تعالی

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد. 

(امام خمینی)

بسم رب الشهدا و الصدیقین

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

گمان می کنید آنان که در راه خدا کشته می شوند مردگانند بلکه آنان زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند.

(سوره آل عمران/ آیه 169)

وصیت نامه خود را با سلام بر حضرت مهدی (عجل الله فرجه ) ولی عصر، با درود بر نایب بر حقش امام خمینی و با سلام به آن مومنان که بر عهد خویش به الله وفا نموده اند و عاشقانه در راهی که خداوند متعال برای آنها قرار داده بود به شهادت رسیدند شروع می کنم

با درود بر جان بر کفان که مشتاقانه منتظر فرا رسیدن لحظه موعود هستند تا صداقت خویش را در راه وفای به پیمان در راه الله نشان دهند

(یا ایها الناس) بدانید که دنیا گذرگاهی بیش نیست، 

وای بر آنان که دنیا را منزلگاهی دائمی دانسته و در آن خیمه و منزلگاه همیشگی برپا کرده اند بدانید که دنیا محل آزمایش است.

من از خدای بزرگ طلب عفو و بخشش می کنم چرا که عمرم را در غفلت گذرانده ام و آن را غافلانه بر باد فنا دادم، 

چرا که نتوانستم بنده خوبی باشم، 

خدایا! 

اگر مرا نبخشی به درگاهت روسیاه خواهم بود پس زندگی و مرگم را هر طوری صلاح می دانی قرار بده.

پدر و مادر و خواهران و برادر و اقوام عزیزم! 

از شما می خواهم که ذره ای غم و اندوه به خود راه ندهید چون خدایی که به من جان بخشید خود جانم را خواهد گرفت

این تنها برای من نیست بلکه برای همه است و نیز بدانید که من بی هدف کشته نشدم بلکه هدف من صراط مستقیم بود

جنگیدن و کشته شدن من فقط به خاطر اسلام و دفاع از میهن و ناموس و لبیک به امام عزیزم بود. 

ان شاء الله در پناه حق و در سایه الطاف و عنایت حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) به زندگی خود ادامه دهید

از دوستان به خصوص دوست عزیزم احمد که از برادر به من نزدیکتر بود می خواهم که هدفش فقط اسلام و اسلامی بودن باشد ان شاء الله. 

پدر و مادر! 

اگر خبر شهادت مرا روزی برای شما آوردند فقط تنها خواهشی که از شما دارم این است که این آیه را بخوانید

انا لله و انا الیه راجعون

از خواهرانم تقاضا دارم که حجاب اسلامی خود را حفظ کنند و با حجاب خود مشت محکمی بر 

دهان این منافقین کوردل بزنند و مادر عزیزم را دلداری دهند

خواهش دیگرم این است که بچه ها! 

درس هایتان را بخوانید که بعدها بتوانید به این آب و خاک خدمت کنید و دیگر احتیاج به شرق و غرب نداشته باشیم.

اقوام عزیزم، 

مادرم را تنها نگذارید و به او دلداری دهید و بگویید که پسرش را به چه جایی فرستاده، 

امیدوارم که در قیامت با حضرت زهرا (سلام الله علیها) همنشین باشد، ان شاء الله.

شما ای پدر عزیزم! 

می دانم که در زندگی برای شما فرزند خوبی نبودم اما من می خواستم در پیری عصای دست شما باشم، 

اما به نظر من اسلام از همه این ها مهمتر است، 

ان شاء الله عباس جانم وقتی که بزرگ شد اگر ابرقدرت های کثیف اسلام را تهدید نمی کردند شما را یاری کند در غیر این صورت او را برای یاری به اسلام و مسلمین بسیج کنید.

در خاتمه باید بگویم که مدفن من را در مزار شهدا قرار دهید.

بعد از شهادتم از گذاردن حجله و یا خیمه در جلوی منزل و یا مسجد و ... خودداری کنید، چون حجله برای جوان ناکام است ولی من به کام خودم رسیدم.

مخارج این امر را برای ساختمان نماز جمعه اختصاص دهید.

نماز و روزه قضا دارم لذا برای من نماز و روزه قضا بگیرید.

وسایل شخصی ام را هر طوری که خود می دانید مصرف کنید.

از شما پدر و مادر و خواهران و برادر و پدربزرگ که همیشه مزاحم تان بودم حلالیت می طلبم، 

چون جواب دادنش بسیار مشکل است.

از تمامی فامیل، دوستان و آشنایان دور و نزدیک به خصوص عمه، دایی، داداش، عمو و خانواده آقای گواری برای من حلالیت بطلبید.

آخرین تقاضا من از مادرم این است که هر شب جمعه زیاد بر مزار من اشک نریزد.

در پایان سلامتی شما خانواده عزیز و اقوام و دوستان و آشنایان و اماممان و رزمندگان اسلام را از خداوند متعال خواهانم.

تقدیم به مادرم:

مادر منشین چشم به راه، در گذر امشب در خانه پر مهر تو دیگر نشتابم

آسوده بیا دام، مکن فکر پسر هیچ، بر حلقه این خانه دگر پنجه نسایم.

والسلام

دوستدار شما غلامرضا چغانیه، فرزند حقیرتان

   شب ساعت1 داخل چادر ارتشی

 تاریخ 1362/12/02 


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir