AHOO
AHOO

AHOO

وصیت نامه شهید غلام علی خوشبخت تیمورلوئی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على سیدنا و نبینا محمد و اله الطیبین الطاهرین.

قال الله تعالى اعوذ بالله من الشیطان الرحیم 

(ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله و یقتلون و یقتلون)

السلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائک

با سلام به آقا امام عصر (عج الله فرجه) و نایب بر حق او فرزند خلف حضرت سید الشهدا حسین (علیه السلام) امام خمینى و با درود به ارواح طیبه شهداى راه اسلام از صدر تا کنون. 

با سلام به خانواده معظم شهدا که با صبر و پایدارى خویش سرمایه بقاى انقلاب و جمهورى اسلامى مى باشند.

برادران و خواهرانم! 

این حقیر چه دارم بگویم در حالی که حضرت امام فرمودند: 

تکلیف مرا حضرت سید الشهدا (علیه السلام) معلوم کرده است. 

آیا وجود دارند کسانی که هنوز تکلیف را ندانند؟ 

آیا پس از این فرمایش امام هنوز هم هستند کسانی که از خواب غفلت بیدار نشده باشند و حجت بر آنها پوشیده باشد؟ 

واى بر آنها که به زودى ملک الموت به سراغ آنها خواهد آمد و آن روز دیر است. 

هیچ کار از پیش نخواهند برد. 

اى خوشا به حال کسانی که به این تکلیف گردن نهادند و به نداى هل من ناصر حسین (علیه السلام) که پس از هزار و اندى سال فرزند خلف او بر بام جهان سر داده است لبیک گفته اند و در این راه از جان، مال و فرزندان خویش و از آنچه توان داشتند دریغ نکردند و خود نیز با ادامه راه این عزیزان به این قافله پیوستند و با حضور و صلابت خویش چنان پیوستگى در این صفوف ایجاد نمودند.

فریاد بر آوردند لبیک یا خمینى.

این ندا چنان در گوش مستضعفین عالم، در اقصى نقاط این کره خاکى طنین افکند که انقلابی بر علیه مستکبران است. 

این سیل خروشان بود تا تشکیلات امت واحدى را تحقق بخشید و ریشه پوسیده قدرت هاى استکبارى از بیخ و بن برکند.

این است معناى تشیع سرخ علوى که ان شاء الله زمینه ساز ظهور امامی از خاندان اهل بیت (علیهم السلام) خواهد بود که مستضعفین زمین در طول تاریخ از خداوند او را طلب مى کردند.

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و جعل لنا من لدنک نصیرا

و هم اوست که به آرزوى مستضعفین و اراده خداوندى مبنى بر امامت مستضعفین که بر آنان منت گذاشته است تحقق بخشید.

(و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین) 

آرى هم اکنون بر هیچ کسى حجت پوشیده نیست و در این معرکه بیشتر از دو جناح وجود ندارد 

جناح حق و جناح باطل و به عبارت دیگر جناح حسینى و جناح یزیدى.

تو اى برادر و خواهر من! هم اکنون ببین که در کدام جناح هستى؟

اگر چنانچه در جناح حسین (علیه السلام) در این معرکه درگیر با یزیدیان هستى بدان که بر حقى و حق با توست 

والا تماشاگران این صحنه و بى تفاوتان نیز یزیدى خواهند بود. 

چرا که با سکوت خویش مهر تأئید بر جنایات یزیدیان زمان زدند.

روى دیگر سخنم با کسانى است که با ریختن خون مطهر این شهدا، که در واقع تداوم بخش خط سرخ انقلاب اسلامى و ضامن موجودیت انقلاب و جمهورى اسلامى است و به آب و نانى رسیدند 

بدانند و البته می دانند که اگر از برکت خون این شهیدان نبود این ها نه پستى داشتند و نه مقامى و نه دستکى و نه تریبونى. 

آن کسانى که فرزندان خویش را نیز از این طریق به آب و نانى رساندند در حالی که هنوز نمی دانند حسین کدام طرفى است بدانند که زندگى دنیا بازیچه ای بیش نیست و همه آنها ظاهرى موقت که به وسیله آنها مورد آزمایش قرار گرفتند.

مخاطبین من مخالفین انقلاب و حضرت امام نیستند کفار، ملحدین، گروهک ها و افراد وابسته به استکبار شرق و غرب و منافقین که از کفار بدتر هستند. 

تکلیف این قماش را که حضرت امام و روند حرکت انقلاب اسلامى به وضوح تبئین کرده است.

مخاطبین من کسانى هستند که موزیانه از تن دادن به ولایت و رهبرى و فرامین حضرت امام طفره مى روند و نه تنها خود حرکتى در جهت بهبود وضعیت نابسامان این امت مستضعف ندارند بلکه همیشه با اشکال تراشى و بهانه جویی هاى بی جا مانعى هستند در جهت تحقق خواست ها و نظرات این امت و تا جایی که مى توانند با ارائه و تصمیمات آنها مخالفت مى ورزند و همین که یکى از این عزیزان که دائما در جبهه ها به سر مى برند به فیض شهادت نائل گشت بر پیکر او حاضر مى شوند و نماز مى خوانند و خویش را نیز وارث خون او تلقى مى نمایند.

این پیام هشدارى به آنهاست که هر چه زودتر از این صنف بازی ها و حمایت از زمین خواران و سرمایه داران و محتکران ضد انقلاب دست بردارند 

قبل از این که پیش از آنها، چهره آنها شناخته شود و کار به رسوایى و طرح و انزواى آنها بینجامد خود را با خط رهبرى و رهنمودهاى حضرت امام هماهنگ نموده و به آغوش امت حزب الله باز گردند.

و اما این حقیر لایق این نیستم که خود را در جرگه شهدا قرار دهم ولى رجاء واثق دارم که اگر باذن الله من به دست مزدوران استکبار جهانى در جبهه کشته شدم با دعاى خیر شما و خانواده ی محترم شهدا و رحمت بى پایان خداوندى و پذیرش توبه ام مورد مغفرت و عفو درگاه الهى واقع و به زیارت شهدا و مومنین و حضرت سید الشهدا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نائل شوم و به این فوز عظیم نائل آیم.

آرزو دارم که مرا در گلزار امام زاده محمد (علیه السلام) و حتى الامکان نزدیک دوستان شهیدم به خاک بسپارید.

پیامى به خانواده ام

در درجه اول از مادر مهربانم که عمرى زحمت مرا کشید و در این راه مشکلات و رنج هاى فراوانى را متحمل شد تشکر مى کنم و دست هاى او را مى بوسم

انتظار دارم که مرا به خاطر اذیت و آزارها و کج خلقی هایى که در مورد او روا داشته ام مورد بخشش قرار دهند و مرا حلال کند؛ شاید که مورد رحمت خداوند رحمان قرار گیرم.

مادر عزیز و خواهران من! 

از شما انتظار دارم که همسرم را تنها نگذارید و تا هنگامی که لازم است او را همراهى کنید و مرحم باشید بر دردهاى او.

در نهایت از همه خانواده ام مى خواهم که صبور باشند و آرامش خود را حفظ کنند

طورى رفتار نکنند که خداى نخواسته برخورد آنها موجب سوء استفاده ضد انقلاب و منافقین شود

نهایتاً از کلیه دوستان و آشنایان و بستگان و کسانی که به هر نحوى با من آشنایى داشتند حلالیت مى طلبم

امیدوارم که اگر از من قصورى دیدند مورد عفو خویش قرار دهند.

و اما شما همسرم که در طول چند سال زندگى مشترک، مشکلات و مسائل را تحمل نمودى، تشکر می نمایم و انتظار دارم همانند گذشته در زندگى راهى را انتخاب کنى که مورد رضایت درگاه حق تعالى قرار گیرد.


همسر خوبم! 

هم اکنون که از هم دور شده ایم و از یکدیگر فاصله گرفته ایم زمانى طول نخواهد کشید که این فاصله ظاهری از بین خواهد رفت و با اراده خداوند سبحان همگى یکدیگر را در دیار باقى ملاقات خواهیم کرد. 

لازم مى دانم در این لحظات نکاتى را من باب تذکر به شما خانواده عزیزم یادآورى نمایم. 

سعى کنید این چند صباحى را که از عمرتان باقى مانده است با هم مهربان باشید و به یکدیگر محبت کنید و به هم دلدارى بدهید.

سعى کنید ضمن انجام واجبات و ترک محرمات و تقواى الهى حتى الامکان در جلسات دعا شرکت فرمایید. 

اخلاص داشته باشید چرا که این اخلاص در دعا روح عبادت انسان است.

به دخترم فاطمه! 

بدان که پدرت به عهد خویش با خدا و فرزندان شهدا وفا کرد و در پاسخ به دعوت حضرت امام در جبهه اسلام علیه کفر افتخار حضور یافت و در این راه جان خود را تقدیم اسلام عزیز نمود

از شما همسر خوبم انتظار دارم که خیلى مراقب فاطمه باشید و او را برابر دستورات اسلام تربیت کنید و مانع از تحصیل او در آینده نشوید. 

او را تشویق کنید تا جایى که می تواند به تحصیلاتش ادامه دهد زیرا جامعه اسلامى نیازمند به افراد متخصص و دلسوز مى باشد.

سعى کنید او را به جلسات روضه ببرید و او را از کودکى با زندگی اهل بیت (علیهم السلام) آشنا گردانید. 

به او بگو که دختران حضرت امام حسین (علیه السلام) و خانواده اش چه کرده اند؟ 

باز بگو که چه بر سر حضرت امام حسین (علیه السلام) آورده اند؟

برای او بگو که با رقیه و سکینه (سلام الله علیها) چه کردند؟

ضمنا 53 روز روزه قضا دارم که امیدوارم گرفته یا خریدارى شود.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


السلام علیک یا ابا عبدالله


السلام علینا و علی عباد الله الصالحین


التماس دعاى خیر شما 


1365/10/03


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حسن آقاکثیری

بسم رب الشهداء

 

با درود فراوان و سلام بر شهیدان اسلام و رهبر عالی قدرمان امام‌ خمینى؛


در آخرین روزهاى زندگیم سخنى چند با بازماندگانم دارم.


سلام بر مادر عزیزم، 


مادرجان، 


خیلى دوست داشتم با شما بودم و همیشه در کنار شما زندگى کنم، ولى وقت جهاد و دفاع از دین خداست 


این جهاد (فى سبیل الله) از همه واجب‌تر است



مادر 


همه انسان ها  مى‌میرند ولى  چه  بهتر که در راه خدا کشته شوند.


سلام به پدر عزیزم


از تو مى‌خواهم که بدی هاى مرا ببخشى و از من راضى باشى و از شهادت من غمگین و ناراحت نشوی


از تو مى خواهم‌ که همیشه به یاد خدا و روز قیامت باشى.


پدرجان و مادرجان،


من به وجود شما مى‌بالم که چنین فرزندى به اسلام هدیه کرده‌اید،


مبادا ناراحت شوید بلکه باید افتخار کنید 


بدانید که من راه خود را آزادانه انتخاب کرده‌ام


از شما مى‌خواهم که براى من گریه نکنید چون بر شهید گریه کردن جایز نیست.


خداحافظ


حسن آقاکثیرى

 

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

فرازی از وصیت نامه شهید غلامرضا زراعتکار مکی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین قطره اى که از خون شهید بر زمین مى‌ریزد تمام گناهانش آمرزیده مى‌‌شود. امام خمینی (ره) 

سپاس و شکر خداوندی را که به ما توفیق داد تا در راهش قدم گذاشتیم. 

سلام و تحیت به همه‌ی انبیاء از حضرت آدم تا حضرت خاتم‌ (ص) و سلام و درود به ائمه‌ی اطهار‌ (ع)

سلام و درود به وارث باقیمانده ائمه‌ی اطهار‌ (ع) خمینى بت‌شکن. 

قبل از همه چیز هدف از آمدنم به جبهه را چنین بیان مى‌کنم، 

ما آمده‌ایم تا در راه اسلام قدم بگذاریم و ادامه دهندگان راه انبیاء و ائمه‌ی اطهار بوده و به صداى "هل من ناصر ینصرنى" حسین‌ (ع) پاسخ دهیم. ‌

لوث وجود کفار و منافقان را از این سرزمین پاکسازى نماییم و اسلام را براى همیشه سربلند نگاه داریم.

پیامم را از آمدنم به جبهه براى شما اعلام مى‌دارم. 

امیدوارم همیشه به فرامین امام امت همچون فرامین انبیاء گوش دهید. 

به آنها جامه عمل بپوشانید و ‌از شما خواستارم که ادامه دهندگان راه شهدا باشید

مادرجان

از شما می خواهم با ایمان قوی که دارید همواره من را دعا کنید

چنانچه در این راه مقدس، شهادت نصیبم شد آن را با استقامت و گشاده رویی بپذیرید.

چرا که من آگاهانه در این راه قدم گذاشته ام و دفاع از حق و شهادت در این راه که راه حسین (ع) است را نقطه عطف زندگی خود می دانم.

از شما تقاضا دارم که 6000 تومان به یک فرد متعهد و مسئول بدهید تا برایم روزه و نماز بگیرد. 

بقیه اموال خودم را خرج و صرف مسجد بنمایید. 

هر کسى از این وصیت سرپیچى کند خداوند او را خوار و ذلیل بگرداند. 

یک قطعه باغ و یک دهنه قنات دارم و یک قطعه باغ سپیدار بالا که مرحوم شهید مجتبى به من داده است. 

وکیل من احمد نیکو مى باشد که این دو قطعه به فروش برساند و 2 هزار تومان نماز و 3 هزار تومان روزه برایم بدهد و باقى مانده اش را صرف مسجد جامع بنماید. 

والسلام

امضا

غلامرضا زراعتکار


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید سید حمیدرضا ذاکری

بسمه تعالی

"اللهم ارزقنى توفیق الشهاده فى سبیلک"

"بارالها به من روزى بده توفیق شهادت در راهت را"

بارالها

تاکنون تا جائى که توانسته ام در مقابل ظالمان و کافران از زمانى که به آگاهى رسیدم ایستاده ام و دمى سر 

فرود نیاورده ام، 

اکنون مدت یک سال است در جبهه هاى نبرد حق علیه باطل، علیه مزدوران کفار بعثى، سعادت خدمت در راه 

الله را داشته ام و در کربلاى خونین صحراهاى جنوب ایران براى تحکیم و پایدارى پرچم سرافراز و لاله گون 

اسلام نبرد نموده ام.

در حال حاضر که این یادنامه را مى نویسم، پرچم هاى سیاه عزادارى را بر بالاى آنتن تانک هاى غرّان خود نصب 

نموده و پیش مى رویم تا دریائى از خون به تلافى خون شهیدانمان و یاوران امام همچون شهید بهشتى و شهید 

رجائى و باهنر بسازیم، 

امروز که خبر شهادت برادران رجائى و باهنر را آن هم به آن وضع فجیع به دست نابکاران و منافقان مزدور 

شنیدیم دیگر طاقتمان طاق شده، 

دیگر بس است ماندن در این سنگرها، باید به پیش تاخت، 

اى امام عزیز، 

اى فرمانده کل قوا 

فرمان ده تا تمام این مزدوران داخلى و خارجى را قلع و قمع کنیم.

ما راهمان را آگاهانه برگزیده ایم و آگاهانه هم این راه را ادامه مى دهیم، 

ما رهروان حسین (ع)، سرور بزرگ شهیدان هستیم، 

ما به دنبال حسین زمان، فرمانده کل قوا امام خمینی، که همچون شیر در مقابل طاغوت و ابرقدرت ها مى 

خروشد، در کربلاى جنوب مى جنگیم تا در عاشورایمان با خون خود غسل شهادت نمائیم، 

ما هر روزمان کربلاست و یزیدیان نیز نابود هستند، 

جنگ ما برای سرزمین نیست بر سر تداوم انقلاب است و براى پایدارى اسلام انقلابى است، 

مزدوران بعثى می دانند که براى تصرف زمین به کشور ما حمله نکرده اند بلکه از صدور انقلاب ما وحشت دارند، 

سرسپردگان آمریکائى بعثى و مزدوران بعثى از آگاهى ملت مسلمان عراق وحشت دارند و جهت تضعیف و به 

اصطلاح خودشان به زانو در آوردن انقلاب ما از داخل و خارج به مرزهاى اسلامى کشور ما حمله نموده اند و 

تجاوز را پیشه راه خود کرده اند.

اکنون بعد از یک سال از جنگ تحمیلى، بر تمامى مزدوران به خصوص ابرقدرت ها ثابت گشت که در این جبهه 

ها تنها چیزى که جلوى این همه تانک و توپ مزدوران بعثى را گرفته "مکتب"، "ایمان به خداى یکتا"، "ایمان به 

الله" و "لا اله الا الله" است و من هم داوطلبانه در این کربلا به یارى حسین (ع) شتافته ام، 

ما پیروزیم و پیروزى هم از آن حق است پس ما بر حقیم و ظلم نابود شدنى، هر چند که تمامى ابرقدرت ها به 

این مزدوران بعثى اسلحه و مهمات برسانند 

این منافقان بزدل بدانند که صحنه نبرد اینجاست نه در خیابان هاى تهران و دیگر شهرستان ها.

اى مادرم، 

تو اى اسطوره مقاومت و مبارزه در مقابل سختى ها و شداید، که توانستى من و برادرانم را به این مرحله 

برسانى، 

مرا حلال کن و به یاد داشته باش که تمامى فرزندان این مرز و بوم که گمنام شهید گردیده اند همه مادر داشته 

اند پس مبادا غصه بخورى و گریه کنى، 

مرا ببخش از این که نتوانستم لااقل تلافى صدمى و یا میلیونیومى از زحمات بى کران تو را بنمایم.

اى همسرم، 

اى فاطمه گونه من 

از این که 2 سال از ازدواجمان و بعد هم آشنائیمان را در رنج و عذاب و بدتر از همه انتظار، به سر برده اى مرا 

ببخش ولى فرزندمان را اسطورره مقاومت بساز 

هر چند که مستکبرین و از خدا بى خبران در خانه ها و ویلاهاى خود در کنار همسر و فرزندان خود هستند ولى 

انقلاب را مستضعفان بپا داشته و مستضعفان نیز از آن پاسدارى مى نمایند، 

همانطور که شهیدان کربلا و نینوا و یاران پیغمبر نیز از فقرا و مستضعفان بوده و هستند ولى همیشه مستکبران 

حرافى می کنند، 

باید ببینند که این پا برهنه ها در زیر این چلچله ها و خمسه خمسه ها و توپ ها و خمپاره ها چه مى کنند، 

چگونه با ساده ترین توشه غذائى تغذیه نموده و در دل سیاه شب به شکار تانک هاى مزدوران مى پردازند.

این برادران پاسدار، این عزیزان و جگر گوشه هاى ملت انقلابى، شاهکار مى آفرینند و حتى در حمله هاى ما 

این برادران و این شیر مردان مسلمان در جلوى تانک ها، بر خصم مزدور حمله مى برند و اول آنها هستند که به 

بالاى سر و سنگر این کفار مى ریزند و با نعره "الله اکبر" آنها را نابود مى نمایند.

اى فرزندم،

سحرم که هیچ‌گاه نتوانستم تو را کامل ببینم و با تو باشم 

یکى دو بار هم که تو را دیدم تا با من انس گرفتى تو را در خواب بوسیدم و تنهایت گذاشتم، 

سحرم، 

نازنینم، 

مادرت را بر روى چشمان خود داشته باش، 

این شیر زن با این همه رنج و عذاب همواره براى من الگو و سرمشق بوده و هر چه که آموختم از اوست ولى تو 

او را همواره یار باش و تنهایش مگذار هر چند که قلبش ظریف است و حساس اما همیشه قلبم براى او مى 

تپد، 

در این آسمان سوسنگرد همواره به دنبال او هستم و در دل شب ها و غروب ها با او نجوا می کنم، 

سحرم، 

از راه دور تو را مى بوسم، 

سحرم، 

امیدوارم که همانند نامت همواره نویدى بر تاریکى و امیدى بر آغاز روزى روشن باشى، 

سحرم 

همیشه سیاهى ها از تو وحشت دارند، مقاوم و مبارز باش و فقط به یاد خدا، و در راه خدا زینب گونه گام بردار 

و با کلامت بر فرق یزیدیان زمانه بکوب و هیچ گاه زیر بار حتى یک لحظه ظلم نرو، هر چند که شهید بى رحمى 

ها شوى.

همسر خوبم، 

من از تو شرم دارم مرا ببخش من هیچ ندارم که به تو ببخشم فقط قلبم را براى تو می گذارم، 

هر چند که این مزدوران آن را سوراخ سوراخ کرده اند 

من هر چه که در زندگى دارم از وسائل و پس انداز همه برای تو و فرزندم باشد، 

همه شما را به خداى بزرگ مى سپارم.

اى برادرانم، 

مادر عزیزمان، این فرشته پاک را همواره احترام گذارید و از آزار او بپرهیزید که خداوند از شما نخواهد گذشت. 

همسر خوبم، 

تنها یاورى که مادرم را تسکین مى دهد و او را درک می کند، تو هستى 

پس مادرم را مواظبت کن همواره به یاد تو هستم غروب ها و در دل شب ها همواره با تو هستم.

قربانت

همسرت حمید


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حسن مومنیان

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام حضور همسر عزیزم


امیدوارم که حالت خوب باشد و از دوری من ناراحت نبوده باشی.


من که در تمام طول زندگی نتوانستم خدمتی به شما کنم ولی شما فداکاری کردی


من که نمی توانم جبران کنم ان شاء الله خود خدا پاداش شما را بدهد چرا که پاداش عظیم نزد اوست و برای صابران پاداش نیکو و ابدی است.


به امیر سلام برسان و به او توجه کن و جای خالی مرا برای او پر کن 


زیرا در تو آنقدر توان می بینم که هم جای پدر هم جای مادر برای او باشی.


خدا هم کمک خواهد کرد.

همسرم


عرض کوچکی داشتم 


می خواستم سرنماز در قنوت و سجده بخواهی خدا مرا شهید کند و دعا کن شهید شوم و با آل محمد (علیهم السلام) محشور شوم و سیدالشهدا از من شفاعت کند


اگر هم چنین شد می خواهم به خاطر من گریه نکنی.


اگر شهید شدم یا اسیر شدم با امیر پیش از پیش مهربانی کن و در راه سعادت و موفقیتش سعی و جدیت به خرج بده

سعی کن تا درس را با جدیت بخواند و به مدارج عالی تحصیلی و مدارج عالی اخلاق و معرفت رسد 

او را مستقل تربیت کن و یاد بده تا به کوشش و سعی خودش کارهایش را انجام بدهد.

امیدوارم امیر بعد از من از امتحانات الهی پیروز بیرون آید 

خالصانه از شما می خواهم برای من حقیر حلالیت بطلبید و سعی کنید که مردم و خویشان را از من راضی کنید 

تا شاید خود خدا هم از من راضی شود و بعد از هر سختی آسایشی است.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

فرازی از وصیت نامه شهید اکبر روحی سلوط

بسم الله الرحمن الرحیم

ای ستمگران عالم بشریت 

این را بدانید تا زمانی که دنیا به آخرت نرسیده است همچون سایه ای از نزدیکی شماها در ستیز خواهیم بود 

در نبرد با شما خسته نخواهیم شد و تا زمانی که کشتی عظیم زخم خورده مان را به ساحل پیروزی نرسانیم از پای نخواهیم نشست.

ما از خون دادن و مال و جان دادن هیچ باکی نداریم. 

ما بندگان مستضعف خدا باید خون بدهیم زیرا خون‌ دادن ما زمینه است برای رشد و پیشرفت.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir


وصیت نامه شهید احمد محمدی خواجه دهی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط المستقیم

 

همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس اورا عبادت کنید که این است صراط المستقیم

 

با پیروزى حق بر باطل 

وصیت نامه خویش، همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد را در صحت کامل مى نویسم.

 

امید است بازماندگان با نگرش به دستورات الهى و به دور از خواسته هاى بشرى هر چه زودتر شعار نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى را سرلوحه زندگى خویش قرار دهند.

پدر! 

چه نیکو تربیت کردى مرا، خواستار بخشش تو مى باشم.

 

مادر! 

اى یگانه در زندگى من، 

دامن پاکت نمى توانست به جزاین تربیت نماید که در راه اسلام شهید شوم.

 

همسرم! 

قلم از ستایشت ناتوان است اى گذشته از امید...

 

امیدوارم با سایه اى که بر سر فرزندانم می افکنى بتوانى از امکاناتى که تا کنون با لطف پروردگار برایت به وجود آمده است در به ثمررساندن این نونهالان استفاده کنى.

 

تمام دارایى را طبق شرع اسلام بین خود تقسیم نمایید. 

از همه دوستان تقاضاى بخشش دارم.

 

والسلام علیکم و رحمة الله

 

مورخه 1361/08/30

 

همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى

 

 

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید احمد رضا زمانی فروشانی

بسم الله الرحمن الرحیم 

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خوی را نکشند 

گر عاشق صادقی ز مردن مهراس

مردار بود هر آن که او را نکشند

با درود فراوان و گرامیداشت رهبر کبیر انقلاب و نایب بر حق امام زمان (عج)

با درود فراوان به رزمندگان پیکارگر و همیشه در نبرد با دشمنان صدامی و استکبار جهانی

سلام به خانواده عزیزم که از هر لحاظ در جهت جلب رضایت من ایثار نموده اند و باعث شادی من گردیده اند.

متن وصیت نامه را به خانواده گرامی ام و کلیه انسانهای اگاهی که مسئولیت سنگین شهدا را بر دوش خود احساس می کنند تقدیم میکنم.

خانواده ام بدانند که بعد از من وصی کارهای کفن و دفن و رسیدگی به امور باقیمانده ام پدرم خواهد بود

کلیه اشیاء و عکسهای باقیمانده ام را میان خواهران و برادرم و مادرم تقسیم کند

شاید که بدینگونه یادی از من داشته باشند

از پدرم خواهشمندم که در صورتی که کسی از من چیزی طلب دارد البته به بزرگی خودشان ببخشند و آن را پرداخت نمایند هر چند که کم باشد 

دیگر اینکه هر گونه خسارتی توسط ارتش پرداخت گردید نیمی از آن را به مادرم و نیمی دیگر را پدرم بگیرد و هر گونه که خود می دانند به مصرف رسانند 

به مادر و پدرم بگویید که بدانید به راهی رفته ام که آزادی از بند اسارت زمینی است و رفتن به سوی الله پس جایی برای گریه نمی ماند و علتی برای شیون

به خواهرانم می گویم که در حفظ حجاب، نماز، نجابت و کمک به جبهه ها به هر صورتی کوشا باشند

هرگز فراموش نکنند که نعمت آزادی و رهایی از قیود بندگی از خون شهدا به دست آمده و نباید بگذاریم که از دست رود بلکه باید تا پای جان مقابله کرد.

به دیدار خانواده شهدای جنگ و انقلاب بروند و مایه تسلای آنان باشند و هیچ وقت سستی به خود راه ندهند

پر صلابت و استوار در مقابل مصائب و مشکلات بایستند


حرفی دیگری که مانده به کلیه مردم اگاه است که مرحبا چه خوب جبهه ها را تقویت می کنید و نمی گذارید که سستی در شما نفوذ کند

همیشه بدینگونه باشید و خدا نگهدارتان باشد

حرف دیگرم با رهبران این حکومت است که مبادا دست از جبهه بکشید و در آن تعلل ورزید

چون کلیه رزمندگان امیدشان به حرف شما است

هر حرفی که شما بزنید عمل می کنند

مبادا یک وقت رهبر انقلاب را تنها گذارید

زیرا آن موقع معصیتی بزرگ کردید و گناهی انجام داده اید که هرگز بخشیده نخواهد شد نه توسط مادرم و نه توسط خداوند متعال

از خانواده و فامیل و دوستان می خواهم که اگر نسبت به آنان خلافی کرده ام و یا ناراحتشان کردم ببخشند

امیدوارم که ان شاء الله من را حلال کنید

خداوند به همگی تان توفیق دهد

از پدرم خواهشمندم که مدت یکسال نماز و یکماه روزه بگیرند و از ایشان هم طلب حلالیت می کنم

به مادرم بگویید که من از ایشان راضی بوده ام 

امیدوارم که ایشان نیز از من راضی بوده باشند و حلالم کنند.

خداحافظ

احمدرضا زمانی

1362/03/23

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir