بسمه تعالی
مواظب باشید که شیطان، نفس و درون شما را گول نزند،
همیشه مرد مبارزه باشید و با آنها بجنگید،
استعاذه کنید و توکل به خدا داشته باشید
کتاب استعاذه شهید دستغیب را بخوانید و بفهمید شیطان چه کارها مى کند.
قرآن را بخوانید و یاد بگیرید که رمز تمام دنیا و هستى ما در آن است؛
اسلام را زنده نگهدارید و در راه آن، جهاد و جنگ کنید که هستى ما در آن است؛
دشمنان ما از همان اول با اسلام مخالف بودند چرا که دین توحیدى است و مخالف زور و تکبر و خودپسندى است،
باید آن قدر در راه اسلام و امام خون داد تا پیروز شویم و با بیان دیگر آن قدر در دریاى خون شنا کنیم تا به ساحل پیروزى برسیم.
من در حالى به جبهه مى روم که مى توانم یک زندگى راحت براى خود و خانواده ام مهیا کنم،
به آنهائى که با ریاکارى و در هر لباسى مى خواهند مقامى بدست بیاورند بگوئید که مال و ثروت و مقام، خوشبختى نمى آورد.
به امید پیروزى اسلام، از همه چیزهاى زندگى مى گذرم و دفاع از اسلام را بر همه ترجیح مىدهم تا شاید سعادتمند بشوم چرا که یک شهید در نهایت پیروزى اسلام و مسلمین است،
به امید پیروزى رزمندگان اسلام بر کفر جهانى
بسمه تعالی
سلام من از درون جنگلهای جنوب و از کنار رود همیشه روان کرخه و از کنار سربازان دلیر و از کنار جنود به خدمت برادرم.
برادرم
اینجا میعادگاه عاشقان الله است، اینجا میدان نبرد است،
اینجا پاکبازان را خانه و کاشانه است نه جای دغلکاران و ریاکاران است
برادرم
اینجا را همه کس جا نیست، اینجا را خدای گونهها مکان است.
در اینجا همگان از همه چیز درگذشتهاند، همگان از جان گذشتهاند.
برادرم
لیاقتی داشتم که بدین مکان آمدم جایت خیلی خالیست.
برادرم
قسم به روح خدا قسم به تمام مادرانی که بوی عطر خون پسرانشان مشام را معطر کرده قسم به صورت چروک افتاده مادر قسم به پینه های دست پدر که آنچه میخواستم یافتم.
برادرم
اگر نیامدم بخند، اگر لیاقت داشتم و شهید شدم برخودت ببال.
برادرم
راه ما راهی میباشد که فقط یاران خدا در آن قدم نهادهاند و نهایتش خداست.
برادرم
اگر شهید شدم مادرم را مگذار خیلی تنها باشد و برای من گریه کند
او را همیشه دل داری بده او را به شکیبایی بخوان و راه مرا برایش تشریح کن و بگو بر خودش ببالد هرچند که مادری صبور و شکیبا و زینب صفت است.
برادرم
چینهای صورت بابا و پینههای دستش دلم را چاک کرده است مبادا بگذاری برچینهای صورتش و پینههای دستش افزوده شود.
برادرم،
سرورم
اگر از تو بپرسند برادرت برای چه کشته شد بگو برای خدا
بگو کشته شد تا خونش درخت نوپای جمهوریاش را بارور سازد.
والسلام
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
پدر
اگر من نتوانستم در پیری عصای دست شما باشم باید مرا ببخشید بلکه امیدوارم که در روز قیامت به شفاعت خواهی شما پدر و مادر برخیزم.
سخنی با مادرم :مادرم
اگر من شهید شدم مرا ببخش و شیرت را حلالم کن
چون در راهی که گام برداشتم راهی جز قرآن و اسلام چیزی دیگری نیست.
مادرم
اگر در زندگی نتوانستم نتیجه زحمتهای شما را جبران کنم بلکه امیدوارم در روز قیامت نتیجه زحمت های شما که شب تا صبح در کنار گهواره ام بیدار بودی از خدای بزرگ که هدف همه رزمندگان میباشد بگیرم.
برادارنم
اگر من شهید شدم از شما می خواهم که اسلحه مرا به زمین نگذارید و ادامه دهنده راه شهیدان باشید
چون من و هزاران شهید به خون خفته منتظر پیروزی نهایی اسلام خواهیم بود و امیدوارم که به وصیت من عمل کنید و امام را تنها نگذارید.
خواهرانم
حجابتان را حفظ کنید که حجابتان کوبنده تر از خون من است.
خانواده عزیزم
در تشییع جنازه من گریه نکنید که دشمنان اسلام شادی کنند بلکه خوشحال باشید که روح من شاد باشد.
در آخر سخنی با روستائیان عزیزم :
برادران و خواهران
از شما می خواهم که ادامه دهنده راه شهیدان باشید...
برادران و خواهران
اگر ما جوانها از اسلام دفاع نکنیم و شهید نشویم پس چه کسی باید این کار را بکند
ما حسین وار می جنگیم و تا پیروزی کامل از پای نخواهیم نشست
ما که از طفلان مسلم عزیزتر نیستیم و خون ما از خون آنها غلیظ تر نیست
از برادران و خواهران اگر حرف بدی از من شنیدید به بزرگی خودتان مرا ببخشید
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام بر مهدی، منجی انسانها و فرمانده اصلی تمامی رزمندگان در جبهه های نبرد که به خاطر حق و حقانیت جان می دهند
با سلام به رهبر عظیم الشان انقلاب و درود به روان شهیدان و سلام به پدران و مادران شهید داده ایران.
پس از گذشت قرنها سکوت و ظلمت، بار دیگر ندای هل من ناصر ینصرنی حسین بر بام بلند انسانیت طنین افکند.
چرا که درخت کهنسال اسلام را خون می یابد
جوانان های جان بر کف باید مخلصانه برخیزند و جان بر طبق اخلاص نهند تا شکوه اسلام از میان غبار جاهلیت بیرون بکشند و الوان رحمت و رجا را با خون خود شستشو دهند.
بارالها
اگر هزار بار کشته و زنده شوم باز هم شهادت را اختیار می کنم چه خوش است کشته شدن در راه حق.
از مردم نیز می خواهم طرفدار این انقلاب باشند.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
اول از همه سلام به رهبر کبیر انقلاب و بعد اینکه سلام مرا به همه برسانید و از همه حلالیت بطلبید.
دوم خداحافظى مرا همراه دعاى خیرم بر خودتان قبول کنید.
خواهش مىکنم با هم خوب باشید و فقط راه اسلام و راه امام که حاضرم جانم را فدایش و دیگر بندگان خاص خداوند کنم ادامه دهید.
اگر از من گناهى در هر مورد و در حق هر کس سر زده خواهشمندم مرا ببخشد تا اگر احیاناً شهید شدم روحم در عذاب نباشد.
از همهی بستگان خواهش مىکنم که برایم گریه نکنید؛ چون من فقط به خاطر مبارزه با کفار و پیروزى اسلام و شکست عراقىها به جنگ آمدم و داوطلب شدم.
بدانید که توبه کردن بدون پشیمانى دل، از خدا توفیق خواستن بدون کوشش کردن، پاکى و عصمت خواستن از خدا بدون حذر کردن از ناپاکى، ترسیدن از دوزخ بىآنکه از شهوت دست بدارى، بهشت خواستن از خدا بدون آنکه بر رنجها صبر کنی، مرگ را یاد کردن بدون تعمیق درباره آن، خدا را یاد کردن بى آرزومندى و شوق به دیدار او، هیچ فایدهای ندارد.
مادرم!
مادرجان!
هر موقع یاد من افتادى در همان لحظه کربلاى حسین را به یاد آور که در آن زمان براى پا بر جا ماندن اسلام و آزادى تمام مسلمانان از زیر سلطهی یزید جنایتکار، جان خود و فرزندان عزیزش را دو دستى تقدیم حق تعالى نمود.
مادرجان!
ما رسالت خون و شهادت را عمیقاً درک کردهایم و در این لحظههاى خون رنگ زمان که سرزمین اسلام به خون هزاران شهید رنگین است پیام شهیدان را با پیوند خون خود به گوش تاریخ میرسانیم.
اسلام نیازمند به شهید است و ما نیازمند به ارتقاء درجه در پیشگاه خداوند تبارک و تعالى و انسانیت نیازمند به تزریق خون.
برترین آرمان و نهادم پیروزى اسلام و امام خمینى است؛ چون ما امام را ابر مردى مسلح به سیاست مبتنى بر علم مطلق میدانیم و این سیاست نه براى آمریکا بلکه براى هیچ کس قابل محاسبه نیست.
اما آخرین چیزى که از شما مىخواهم فقط و فقط همین است که صبر، صبر و بردبارى را پیشه کنید و همیشه سورهی والعصر به زبانتان جارى باشد.
به امید آنکه این انقلاب جهانى شود و رهبر عزیز ما رهبر دنیا باشد
از خدا مىخواهم تا ظهور حضرت مهدى (عجل الله فرجه) امام را نگهدارد.
خواست من از همسرم این است که او فرزندانمان را با صبر و شکیبایى بزرگ نماید و جوانانى مسلمان مومن و متعهد و مسئول تحویل اجتماع دهد.
در صورت شهادت من اگر بعداً خواست همسر اختیار کند تنها تقاضاى من این است که نوشین و مهدى را پیش پدر و مادرش بگذارد و از خرج آنها دریغ نکند.
از آنچه مالى که از من مى ماند اگر خداى نخواسته آزارى یا ناراحتى براى این طفل معصوم و یتیم برسد در قیامت شکایت پیش خدا مى برم.
این دو بچه کوچک امانت خداست مبادا کارى کنید در گوشهاى نشسته گریه کنند و مرا بخوانند که در این صورت خدا هم از شماها نخواهد گذشت.
از همسرم، مادرم، خواهرم و برادرانم مى خواهم که مرا حلال کنند.
از تمام فامیل و دوستان طلب بخشش دارم.
خداوند همه را به کرم خویش ببخشاید اگر جنازه من به دست شما رسید در بهشت زهرا دفن کنید اگر نرسید هیچ ناراحت نباشید
لازم نیست خرجى براى شهادتم شود مگر در راه خدا و کمک به دیگران، از همه مى خواهم برایم دعا کنند.
بچه هاى کوچکم بزرگ شدید براى بابا قرآن بخوانید.
حال که براى جنگ به جبهه مى روم خدا از قلبم آگاه است که بسیار خوشحال مى باشم و چه سعادتى بزرگتر از رفتن براى یارى دین خدا،
براى پاسدارى از انقلاب اسلامى، شاید که خداوند گذشته مرا ببخشاید و شهادت در راه خودش را نصیب این بنده حقیر گرداند.
از ملت مسلمان ایران خواستارم اتحاد، ایثار، از خودگذشتگى، مقاومت و صبر در مقابل دشمنان اسلام و این انقلاب اسلامى را نگه دارند و از درگاه خداوند متعال متصل شدن این انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى (عجل الله فرجه) خواستارم که تحقق بخشد.
از خداوند متعال خواستارم این ستاره درخشان و یکى از بزرگترین افتخارات قانون اساسى که همانا اصل ولایت فقیه مى باشد براى این ملت مسلمان نگهدار باشد.
خدایا!
این روحانیت مبارز و اصیل که در رأس آنها حضرت آیة الله امام خمینى مى باشد که براى این ملت مسلمان همچون چراغى پرفروغ براى هدایت و راهنمایى ملت مسلمان ایران هستند نگهدار و از شر دشمنان و منافقان حفظ فرما.
از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا.
(وصیت نامه پدر به پسرش )
اى پسر کوچکم مهدى جان!
تو را پندى مى دهم،
پسرکم
خدا از همه بزرگتر است باید خدا پرست باشى.
اسلام دین تعالى انسان ساز است مبادا از دین خدا غافل شوى.
آورنده دین اسلام و کتاب خدا یعنى قرآن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مى باشد مبادا از کتاب قرآن و آورنده آن غافل باشى
بعد از رسول خدا 12 امام، مشعل دار دین اسلام بوده اند فراموش نکنى و بعد نایب امام است که در هر زمان به نام مرجع تقلید یا ولایت فقیه مى باشد.
پسر نازنینم
تو 17 ماهه بودى که من این را برایت نوشتم و بعد به جبهه جنگ حق علیه باطل رفتم تا در راه خدا جهاد کنم و با دشمن خصم و کافر بجنگم تا از دین خدا و هم از سرزمین اسلام دفاع کنم.
پسرم!
چه کنم که دشمن بسیار کافر و بسیار بى تفاوت است.
پسر عزیزم!
بعد از 12 امام، مراجع تقلید و فقیه عادل است و مبلغ دین، خود روحانیت است.
مبادا حکومتى به جز حکومت الله بپذیرى و آن حکومت ولایت فقیه است.
اما استعمار جهانخوار غرب و شرق یعنى آمریکا و نوکرانش و شوروى و نوکرانش دشمنان اصلى اسلام، مسلمانان دنیا به خصوص ایران که جمهورى اسلامى است، هستند.
اینان نوکران و مزدوران کافر و خود فروخته در داخل کشور اسلامى ما دارند که همیشه با اسلام دشمن بوده و هستند و خواهند بود.
این مزدوران حزب ها، سازمان ها و گروه ها تشکیل داده اند و همه این ها در نهایت با هم متحد در برابر اسلام به ستیز و خرابکارى مى پردازند تا شاید این کشور آزاد شده به یارى خدا و همت و مبارزات روحانیت مبارز و مسئول، دوباره زیر سلطه غرب یا شرق براى غارت اموال مسلمین، شرف، دین و فرهنگ مسلمین برود.
پسرم!
من هر گناهى مرتکب شدم از روى نادانى و ضعف بوده اما با اسلام و قرآن و پیامبر و امامان و مراجع و روحانیت دشمنى نکردم که دشمنى با روحانیت مبارز و مسئول و حافظ دین خدا دشمنى با دین خدا دشمنى با رسول خدا و دشمنى با خدا مى باشد،
من جز هیچ حزبى نبودم فقط حزب مسلمان همان طور که در قرآن است.
حزب من حزب الله است و دیگر هیچ.
پسرم!
همین روحانیون چندین بار حکومت شاهان ظالم و مستبد و دست نشانده شرق و غرب را از حکومت به زیر کشیدن همین نوکران و مزدوران داخلى با تهمت، افترا و انواع و اقسام بهانه ها روحانیت را کوبیده و کشور اسلامى را به دست اربابانشان که همان جهانخواران شرق و غرب دو دستى تقدیم کردند.
اما این بار انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت آیت الله خمینی، مرجع تقلید و فقیه بزرگ و مبارزى شجاع و امت على و حسین که از جد خود حضرت رسول الله به ارث برده است، بنیانگذارى شد بر اصل ولایت فقیه و ما تا جان در بدن داریم نخواهیم گذاشت حکومت اسلامى سقوط کند تا انقلاب حضرت مهدى ادامه خواهیم داد.
تو پسرکم!
در زندگى یک مسلمان و یک مومن آگاه باش و همیشه در برابر خدا احساس مسئولیت و در برابر مردم مستضعفان مدافع آنان باش و هر کارى را در راه خدا انجام بده.
در زندگى حد وسط را فراموش مکن و تا مى توانى پشتیبان روحانیت، اسلام و قرآن باش و در راه خدا جهاد کن.
مهدى فرزند کوچکم خیلى تو را دوست دارم ولى نمى توانم بمانم چون اسلام در خطر است و راه خداست.
چون خدا را بیشتر از تو دوست دارم باید بروم.
امیدوارم بعد از من خدا تو را از دشمنان اسلام و کفر در امان دارد.
پسرم!
شب هاى جمعه براى من قرآن بخوان تا قلب خودت نیز آرام گیرد.
اما در مورد مادرت زهرا و خواهرت نوشین، با آنان مهربان باش مبادا آنان را ناراحت کنى
از آنها به خوبى مواظبت کن مبادا وقتى تو بزرگ شدى آنها باز هم مشکلات و ناراحتى هاى قبلى که بعد از رفتن من داشتند روبرو باشند.
تو را به خداى بزرگ مى سپارم و در همه جا و همیشه خدا حافظ تو باشد.
من را نیز حلال کنید فرزندم هر بار دچار مشکلات شدى این نامه را بخوان و همیشه به قرآن و روحانیت مراجعه کن.
(وصیت نامه پدر به دخترش )
دخترم نوشین جان!
بابا گفتن تو از یادم نمى رود وقتى این را برایت مى نویسم نمى دانم چرا گریستم، شاید به خاطر آن که فکر مى کردم بعد از من ناراحت مى شوى، غصه مى خورى، شاید خداى ناکرده اشک در «چشمانت»، چشمان قشنگت حلقه زند و پدر نباشد که از تو دفاع کند
همان گونه که وقتى 5 ساله بودى به کودکستان مى رفتى و مانند دیگر بچه ها بازیگوشى مى کردى، مادرت ناراحت مى شد ولى من بعضى مواقع مادرت را توجیه مى کردم، تو را در آغوش مى گرفتم و مادرت تقصیر بازیگوشى تو را به گردن من مى انداخت.
دختر عزیزم!
اگر من نباشم خدا هست، پشتیبان همه بندگان خداست،
امیدوارم همیشه یک مسلمان، مومن و با حجاب اسلامى و آگاه و از دین خدا پیروى کنى و از روحانیت مبارز و مومن که مبلغ اسلام هستند حمایت کنى و از جمهورى اسلامى که به دست ولایت فقیه اداره مى شود دفاع کنى.
دخترم!
همیشه قرآن بخوان و بدان عمل کن، مبادا دین خدا را فراموش کنى و به زندگى دنیا دل ببندى که همه ما و این دنیا فانى است و آن چه مى ماند آخرت و خداست
دختر نازنینم،
مادرت و مهدى برادر کوچکت را دوست بدار و با آنها با مهربانى رفتار کن و در زندگى مانند حضرت زینب دختر حضرت على (علیه السلام) شجاع باش و مدافع اسلام.
باباجان!
بعد از این نامه عازم جبهه جنگ حق علیه باطل با کفر جهانى شدم تا در راه خدا و از دین خدا دفاع کنم.
دخترم!
من در زندگى خیلى اشتباه کردم اما هیچ وقت با اسلام و روحانیت مبارز و مومن دشمنى و مخالفت نکردم
مبادا تو از راه خدا دور شوى که این مخالفت با خداست و در دنیا و آخرت زیانکار است.
امیدوارم تو به جز راه خدا راه دیگرى را نروى.
همیشه به یاد خدا باش.
دخترم!
همیشه خداحافظ و نگه دار تو باشد.
من را نیز حلال کن.
به نام خدایی که ما را آفرید، به ما جان داد، راه رفتن را به ما آموخت، حرف زدن را به ما نشان داد،
چگونه زیستن، و چگونه خود را شناختن را به ما آموخت؛
سخنانم را آغاز می کنم؛ به عنوان یک سرباز اسلام و میهن به پدر و مادرم و خانواده ام،
خاکش جواهری است که در پونیان گرفت
بنشان غبـار فـتنه که این نـوبهار عشـق
چـون ابــر انـقلاب بـر سـر سـایـبـان گـرفت
پدر و مادر بزرگوارم،
اکنون که ندا را لبیک گفته و به سوی معبود خود باز می گردم،
از خداوند متعال که هدفم از شرکت در جنگ، و برگشت به سوی او بوده، می خواهم تا شهادتم را قبول نماید و از شما نیز انتظار دارم که به جای گریه، زاری، در شادی من شریک بوده و روحم را شاد کنید؛
ما که می دانیم آمریکا، نوکر خود صدام را، آلت فعل خود قرار داده و لشکریان مزدور و بعثی را، با کمک دیگر مزدوران منطقه روانه خاک شهید پرور ایران کرده است و می خواهد به گمان خود دین ما و میهن ما را به زبونی بکشد.
امروز از هر سو انقلاب اسلامی ما مورد تهاجم قرار گرفته و شرق و غرب، تمام قوایشان را برای سرنگونی انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران به کار می برند؛ امروز که مزدوران داخلی و ستون پنجم بیگانه پرست، سعی در دل سرد کردن و به انحراف کشیدن ملت ما از انقلاب و اسلام و روحانیت دارند، چرا باید دست روی دست گذاشته و بگذاریم و نظاره گر باشیم؟
در حالی که وظیفه شرعی من و شما در حال حاضر، جهاد برای دفاع از دین و مملکتم می باشد؛ پس من و شما می جنگیم تا بکشیم و کشته شویم، شاید خون من و خون شما امت ستمدیده سیل گردد و جهان خوران را در خود غرق کند.
توصیه ای که من برای شما دارم این است که امام را تنها نگذارید
تنها او را، تنها رهبر خود دانسته و فرمایشات وی را بی چون و چرا اطاعت کنید؛
مسئولین را تضعیف نکنید، جهاد را تا پیروزی نهایی ادامه دهید، ان شاء الله که پیروزی با ماست.
خداوندا،
امام خمینی، امام امت ما را در پناه خود محفوظ بگردان، ظهور امام زمان (عج) را تعجیل بفرما.
اگر من شهید شدم اسلحه ام را زمین نگذارید و او را دست رزمنده دیگر بدهید؛جنگ، جنگ است، عزت و شرف میهن و دین در گرو مبارزات است؛
اگر کشته شدم فقط دعا کنید که خدا مرا در زمره شهیدان درگاهش قرار دهد؛ مرا غسل ندهید و کفن نکنید چون رهبرم حسین (ع) نه کفن داشت و نه غسل؛
به مادرم بگویید که مادر آرزوی من برآورده شد و گریه نکن، فقط دعا کن و به او بگویید اگر گناهی در حق تو کردم به خاطر خدا ببخش، چون اگر تو مرا نبخشی خدا مرا نمی بخشد.
به پدرم بگویید که من خدمتی برای تو نکردم، ولی از تو درخواست می کنم به خاطر هر چه می پرستی مرا ببخش،غیر از خون یک پیام به برادران و خواهرانم و دیگر اقوام دارم که شما فقط به خدا متکی باشید و این انقلاب را حفظ کنید، چون تمام دشمنان در پی این هستند که این انقلاب را از پای در آورند.
برادر بزرگم،
می دانم شاید خیلی آرزوی رفتن به جبهه را داشتی، ولی شما را نبرده اند،
امیدوارم که شما در پشت جبهه به این انقلاب کمک کرده و اجری بیشتر از من داشته باشی
از شما برادرم که می دانم به شما بدی کرده ام، می خواهم که مرا ببخشی و همچنین از زن برادرم و جعفر آقا و فاطمه خانم از آنها بخواه مرا ببخشند.
خواهران عزیزم،
می خواهم همچون حضرت زینب (س) باشید و او را بشناسید و مقلدش باشید.
تحمل صبرش را در مصیبت به آن بزرگی کربلا که جلو چشمش اتفاق افتاد سرمشق خود قرار دهید و با حفظ حجاب و نجابت و عفت خود، او را خشنود نمایید.
پدر ارجمندم،
در راه خدا اسماعیل های خود را آماده کن،
مبادا اگر فرزندت در راه خدا حرکت کرد و شهید شد غمی به چهره مردانه ات بنشیند
شادان باش و بدان که شهادت یکی از اعضاء خانواده، باعث سربلندی و عزت و شرف خانواده و اسلام می گردد.
وصیت به خانواده همسرم، از شما تقاضا دارم اگر بدی به شما کردم مرا ببخشید چون من از آتش جهنم هراس دارم،
به عزیز، مادرزنم بگویید داماد شما یک سرباز اسلام بود و در راه اسلام شهید شد و شما هیچ ناراحت نشوید که هر مسلمان باید در موقعی که دشمن به سرزمین اسلامی او تجاوز کرد جهاد کند؛
همچنین به برادران خانم و خواهران خانمم، به آنها بگویید که من به جایی می روم که آنجا خوابگاه همیشگی من است و امیدوارم که مرا حلال کنید؛
من شهید می شوم و در پیش خدا زنده هستم؛ همه شهیدان در پیش خدا زنده هستند و روزی می خورند.
من پیامی به ملت مسلمان و شهید پرور ایران دارم که تنها به رهبر عزیزمان متکی باشند و حرف او را روی چشم بگذارند که ما چنین رهبری در جهان امروزی نداشته و نخواهیم داشت
همچنین از تمام قومان و خویشان می خواهم اگر از من بدی و بی ادبی دیده اند حلال کنند.
بسمه تعالی
نور چشمم و از جان عزیزتر برادر امیر انشاءالله خوب و خوش و خرم هستى
از خداوند بزرگ خواهان سلامتى و بهروزى هرچه بیشتر برادر عزیزم هستم
از خدا مى خواهم که عمر با عزت و شرف و رستگارى و سعادت توأم با خوشبختى به شما عطا نماید
اگر جویاى حال من باشى اکنون جسماً سلامت هستم ولى روحاً ناآرام
اوضاع آشفته و درهم غرب میهن عزیزم ایران روح مرا ملال آور کرده و لحظاتم را تلخ نموده است
افسوس مى خورم از اینکه بعضى از مردم کشور عزیز ایران قدر و منزلت جمهورى اسلامى و رهبرى امام خمینى را آنطور که بایستى نمى دانند و درک نکرده اند
دشمن جهانخوار و خونخوار ایران نیز از همین اشخاص استفاده مى نماید و ضرباتى بر پیکر انقلاب مى زند
برادر هرچه فکر مى کنم نمى توانم شاهد قطعه قطعه شدن وطنم گردم
نمى توانم به خود بقبولانم که من زنده هستم دست روی دست بگذارم تا دشمنان نهضت عظیم اسلامى را نابود کنند
همیشه از خود سوال مى کنم این منطقه نیاز به سربازان ،درجه داران ،افسران با ایمان دارد
اگر این خطه خالى از سربازان و جوانان با ایمان گردد دشمن به آسانى ابتدا کردستان و بعد مناطق دیگر را جدا مى کند
باز به خودم مى گویم اگر من که یک سرباز متعهد و مقید هستم اینجا نمانم و پاسدارى از مرز و بوم و اسلام ننمایم چه کسى این مأموریت را بایستى انجام دهد؟
آیا بى ایمانها و غیر متعهد ها یا آنهایى که قید و بندى ندارند طرحهایى که امپریالیسم ها واستعمارگران غرب و شرق براى ما درنظر گرفته اند به این زودى ها پایان ندارد؟
ملت ما اگر بخواهد یکپارچگى و استقلالش را حفظ نماید بایستى یکپارچگى و وحدت داشته باشند
یک پارچه شمع باشند، دشمن سوز شوند درغیر این صورت استقلال و از هم پاشیدگى اش حتمى است
پس بنابراین سعى کن تلاش نکنى که مرا از این خطه بیرون بکشى و به دیار امن ببرى زیرا هرجا که روم روحم در عذاب خواهد بود
روح سربازى من به من اجازه نمى دهد که در منطقه اى از سرزمینم ناامنى باشد و شب و روز برادران متعهد و مقید به اسلام در خون خود بغلتند و آن وقت در جاى امن با پول بیت المال امرار معاش کنم و با آسودگى خاطر زمان بگذرانم
جسم من از چند قطره خون نجس بیشتر تشکیل نشده که آن نیز دیر یا زود لقمه زمان مى شود و از بین خواهد رفت
این روح من است که هرگز از بین نخواهد رفت و زنده و جاوید خواهد ماند
پس بنابراین من از جسم و راحتى و خوشى جسم دست کشیدم و پناه به روح پاک و نور خدا بردم تا روزى که ارتش صلاح بداند در این خطه باقى خواهم ماند و خود را براى هر نوع معاقب و مشکلاتى که بر من بگذرد آماده کرده ام و تا جان و دم در بدن دارم مى کوشم و نخواهم گذاشت دشمنان ایران و اسلام بر ما غالب گردند
برادر
از مقدرات نمى شود فرار کرد من همواره به رضاى خداى بزرگ و مقدراتى که به من وارد آید راضى و سرتسلیم فرومى آورم.
امیر عزیزم
به هر حال من در منطقه اى هستم که هر لحظه شان مأموریت یافتن و یا کشته شدن وجود دارد
انتظار دارم که همانطور که تا به حال جور خانواده و پدرم را تو به دوش گرفته و تحمل کرده اى پس از من نیز یک لحظه در آن غافل نباش
بعد از من تنها دخترم و پدرم را به خداى بزرگ و تو مى سپارم
مى دانم تو آنقدر رئوف و مهربان و با گذشت هستى که دیگر نیازى به سفارش بیشتر نیست ولى انتظار دارم که آن گاه که من نیستم محبتهاى تو نسبت به آنها افزون گردد
من از مال دنیا چیزى ندارم که درباره اش صحبت کنم آنچه که هست و تو مطلع هستى بعد از من در اختیار تو باشد تا خرج پدر و فرزندم نمایى
اما درمورد زنم او یک زن مهربان است او براى من جواهر است و من از او راضى هستم.
مقدمه ای از وصیت نامه خود را در این دفتر می نویسم
در صورت پیوستن به لقاء الله، امید است راه ما راه لقاء الله باشد که راه انبیاء است.
پدر و مادر گرامی
به شما توصیه می کنم که به جای ناراحتی به ذکر خدا و توسل به او مشغول باشید که همه چیز ما از اوست و به سوی او می رویم
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
خدایا!
در این لحظات درگیرى، نه مى ترسم و نه ناامیدم،
فقط آرزو دارم که همه ما را ببخشى و دیگرانی را که از ما زنده مى مانند آگاه سازى تا قدرت پیدا کنند و انتقام مسلمانان واقعى را از کفار، مشرکین و منافقین بگیرند و قدرت تو را به عرصه وجود گذارند.
خدایا!
همیشه به تو متکى و معتقد بوده و هستم و بعد از تو هم به انسان ها و به ویژه انسان هاى متقى و به خویشان به خصوص همسر و فرزندان، پدر، مادر، برادران و خواهرم و آنها را دوست داشته و دارم.
خدایا!
همه آنها را بیامرز.
خدایا!
شهدا را که زندگى حقیقى و بر حق را در وجود همه ما زنده کرده و مى کنند بیامرز.
شجاعت و ایمان آنها را به دیگران بیاموز.
امیدوارم اسلام پیروانش را همیشه در دنیا در پناه تو خداى بزرگم حفظ نماید.
آمین یا رب العالمین
خدمت مبارک پدر بزرگوارم و مادر عزیزم، عرض سلام دارم.
امیدوارم در زندگى خوش و خرم بوده باشید.
امیدوارم بعد از رسیدن این نامه به دستتان هیچ ناراحت نباشید.
اى مادر عزیز!
مرگ براى من عروسى است و این آرزوى قلبى من بود همانطور که مولایم على (علیه السلام) فرمودند:
"مسلمان باید روزى سه بار از خداوند طلب مرگ کند و از مرگ نترسد."
مادرجان و پدرجان!دوست مى داشتم که با شما و در کنار شما بودم ولى وقت جهاد و دفاع از دین خداست و این جهاد فى سبیل الله از همه بهتر است.
پدرجان!
اگر این سعادت نصیبم شد، مانند حبیب ابن مظاهر امام را یارى ده و اگر نصیبم نشد تا آخرین نفس امام را یارى خواهم کرد.
عروس ما شهادت است و صفیر گلوله عقد ما را خواهد خواند و در پوششى از خون تازه و سرخ و بارش نقل سرب در حجله سنگر، عروس شهادت را به آغوش خواهیم کشید.
مادرم!
اگر شهید شدم، روز ختم را مصادف با خواستگاریم و روز هفتم را مصادف با عقدکنانم و روز چهلمم را مصادف با عروسیم برگزار کن.
مادرجان!
سربلند باش که مرا در این راه پرافتخار دادید و نگاه داشتید.
تو اى برادر و خواهر عزیز که در سنگر مدرسه، در صف نماز جمعه، شرکت در راهپیمایى پشت جبهه را نگه داشته اید، ما هم با برادران رزمنده حزب اللهى در سنگرها، جان برکف، آماده هر نوع جانبازى هستیم.
اى مادرم و اى پدرم!
اگر من شهید شدم، گریه نکنید.
مرگ حق است و چه بهتر که در سنگر قرآن و اسلام باشد.
مادرجان و پدر جان!
چون عشق به مذهبم اسلام و امامت داشتم، زندگى خود را نثار اسلام و امام امت، خمینى کبیر، و امت شهید پرور انقلاب و اسلام مى کنم.
اى پدر مهربان!
اگر من شهید شدم، هیچ ناراحت نباش و گریه نکن. اماممان فرزند گرامیش را داد و گریه نکرد، چون مى دانست، رضاى خدا شامل حال اوست.
تو اى برادرم!
تو هم بعد از من گریه نکن. مگر امام حسین (علیه السلام) در شهادت عباس گریه کرد؟
در ضمن اگر شهادت نصیبم شد، مرا ببخش که تنهایت مى گذارم.
پدر جان!
سرت را در جامعه بالا بگیر و سینه ات را سپر کن و چهره ات را باز کن و شاد باش و با زبانت بگو که امانتى داشته اى از طرف خدا و اینک آن امانت در راه خداست و این امانت را به خدا مى دهم.
پدرجان!
مگر ابراهیم، خلیل الله، از عزیزترین فرزند خود نگذشت؟ پس دیگر چه غمى؟ دیگر چه ملالى؟ دیگر چه گریه اى؟
تو اى برادر جان!
معذرت مى خواهم از تو، شاید یک زمانى من تو را رنجانده باشم.
با مادرم خوب رفتار کن.
با خواهرانم خوب رفتار کن.
تو اى پدر!
تو هم وظیفه دارى، خواهرانم را به شوهر مسلمان و نماز خوان بدهى و از خوهرانم و مادرم واقعا شرمنده ام که نتوانستم، خدمتى به آنها بکنم.
1362/01/21
رسول افشارى
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
اکنون که این وصیت نامه را می نویسم هم چون دفعه قبل، خودم را لایق کشته شدن در راه حق نمی بینم،
هنوز تا انسان واقعی خیلی فاصله دارم
از خداوند متعال می خواهم اگر عمر من در جهت مسلمان واقعی شدن به کار نمی آید و کمکی به اسلام نمی کند، هر چه زودتر جانم را بگیرد.
به خدا پناه می برم از عذاب آخرت، و از روز حساب و این نگرانی را در مورد دوستانم و بسیاری از عزیزانم دارم، چون عمری از ما گذشت بر خلاف مسیر حرکت کردیم
روح پاک شهید، وقتی آرام خواهد گرفت که ما برای پاسداری از خون آنها از اسلام و قرآن دفاع، و دست از یاری امام بر نداریم و پرچم اسلام را در جهان با دست توانای امام و ظهور امام زمان (عج) به اهتزاز در می آوریم،
امیدوارم که عزیزان آن روز را ببینند و از سربازان واقعی امام زمان (عج) باشند.
اگر من در راه حق کشته شدم از دوستان واقعی و دلسوز به اسلام، تقاضا دارم همیشه به یاد امام عزیزمان باشند و برای سلامتی امام و رزمندگان دعا کنند،
از پدر و مادرم انتظار دارم از این امتحان با روی سفید بیرون آیند چون می دانم که خداوند متعال از پدران و مادران در این راه انتظار شکیبایی دارد و شاید این از بزرگترین امتحانات الهی شما باشد به خصوص که کشته های ما در این جنگ از جندالله هستند و یاران امام زمان (عج)، خداوند این نعمت را به همه رزمندگان عطا بفرمایید.
همه ما روزی از آبی بیشتر نبودیم و سرانجام و عاقبت ما همان خاک شدن است،
پس چرا این تن را که رفته رفته فرتوت میشود و میپوسد، قبل از پوسیدن با خدای بزرگ معامله نکنیم.
سخنی با امام امت و امت مسلمانمان، انتظار دارم که اسلام و روحانیت را بشناسید و دنبال روحانیت حرکت کنید،
امیدوارم اسلام از ایران به تمام جهان به رهبری امام امت صادر شود
برای پدر و مادر عزیزم و همه عزیزان آرزوی رستگاری دارم.
در ضمن دعا برای سلامتی و طول عمر امام امت را فراموش مکنید،
از مال دنیا هر چه دارم یعنی حقوقم را برای کمک به حزب جمهوری اسلامی و جنگ زدگان بدهید.
1361/02/07
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
وصیت نامه ستوان یکم منصور فیروزى
رحمت خداوند بر مادرانى که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان، افتخار می کنند. «امام خمینى»
به نام خداوندى که در دنیا به مؤمن و کافر رحم مىکند و در آخرت، بر مؤمن رحم می کند
با سلام و درود فراوان بر صاحب مقدس، منجى بشریت، مهدى موعود امام زمان (عجل الله فرجه) و با درود بى پایان به نایب بر حقش، این ناخداى کشتى انسانیت امام خمینى و بر شهیدان تاریخ
سلام بر شما،
حامیان پشت جبهه که با کارهاى ایثارگرانه خویش، چه از نظر مادى و معنوى و چه از نظر اعزام عزیزان خود به جبهه نبرد حق علیه باطل پشت ابرقدرت ها و جیره خوارانش را به لرزه در آوردهاید.
خانواده مهربان و یاران دلسوز،
این وصیت نامه را در لحظاتى برایتان مىنویسم که دقایقى بعد، حمله بر قلب دشمن شروع مى شود و همان طور که خداوند قول داده، نصرت و پیروزى از آن لشگر اسلام است و ما پیروزیم.
اى مادر مهربان!
پدر بزرگوار!
برادران ارجمند!
خواهر محبوب!
همسر عزیز!
فرزند عزیز و یاران خوبم!
من از میان شما مى روم با همه وداع می کنم فقط می خواهم با خداى خود تنها باشم.
خدایا
بسوى تو مىآیم، مرا شهید واقعى راه خودت و امام حسین (علیه السلام) و خمینى بزرگ قرار بده.
مادر و پدر!
من از کنار شما مى روم به راهى که خوبان رفتند، دوستان رفتند، على اکبر رفت.
نمى دانم از زحمات شما چگونه تشکر کنم؟
فقط می توانم بگویم که فرزندتان را به راه مقدسى اعزام کرده اید، به دانشگاه انسان ساز جبهه و من امانتى بودم از طرف خدا در پیش شما، حال مرحله امتحان فرا رسیده و من از شما وداع مىکنم و مرا حلال کنید.
برادران ارجمندم!
شما را به صدیق و صمیمى بودن با هم، وصیت می کنم و آرزو دارم که راه پاک شهیدان را دنبال کنید و در جامعه اسلامى احساس مسئولیت بکنید،
خواهرم را زینب وار بزرگ کنید، همیشه یار ستمدیدگان و مستضعفین باشید و از یاد خدا غافل نباشید.
عموى ارجمند!
عمههاى عزیز و فامیل های من!
در آخرین لحظات عمرم به یاد شما هستم و شاید شما را نبینم،
مرا حلال کنید و براى پیروزى اسلام و ظهور حضرت مهدى (عجل الله فرجه) و سلامتى امام خمینى دعا کنید.
در ضمن، دلم و قلبم براى فرزند عزیزم «مهدى» مىتپد و به فکر و یاد او هستم،
پدر و مادر و خانواده مهربان!
مواظب «مهدى» باشید و او را مثل حسین شهید، بزرگش کنید و دلش را نشکنید که خداوند آگاه بر همه چیز است.
خانواده دلبندم و یاران دلسوزم!
وقتى که جنازه پاک و مطهر حسین (علیه السلام) در بیابان هاى کربلا در تیررس دشمن مانده بود، خونش به من حرکت داد و احساس کردم که سلاحش را برداشته و بر قلب دشمن بتازم.
امید است که راه کربلا با ریختن خون شهیدان باز شود و روح حسین عزیز شاد گردد.
در پایان وصیت نامهام که نمی خواهم به اتمام برسانم ولى کاروان شهیدان، به سراغ ما آمده و باید رفت و از شما خداحافظى کرد،
به دوستان خودم می گویم که راه پاک شهیدان را دنبال کنید و هر چه خوبى و بدى از کوچکتان دیدید حلال کنید
براى این که روحم آزرده نشود، در زندگى احساس مسئولیت کنید و با مشت محکم خود بر دهان یاوه گویان بزنید و با نطق آتشین خودتان بر سر مزارم نقش برادر یک شهید را ایفاء کنید.
در پایان برادران مهربانم!
شما یک مرد هستید، موقعیت زمان را بیشتر احساس و درک مىکنید که اسلام به خون نیاز دارد ولى مادر که حب فرزندى بر او غلبه مىکند و گریه و ناله و بىتابى می کند، مواظب مادر پیرم باشید و او را دلدارى دهید و از رشادت هاى زنان صدر اسلام و مادر شهیدان برایش صحبت کنید.
خلاصه، در پایان از همه شما وداع کرده و شما را به پشتیبانى از دستورات اسلام، ائمه اطهار و امام توصیه مىکنم.
اینجانب علیرضا دنیوی فرزند حسین
با تمام اراده و اختیار و با نیروی ایمان به الله که همواره اوست واحد و قهار و باقی،
شهادت می دهم محمد(صلی الله علیه و آله) فرستاده اوست.
با ایمان کامل به معاد و اراده کامل به علی و یازده فرزندش(علیهم السلام) که پیرو حق و عدالت و دین خدا بودند و بالاخص به مهدی موعود که برپاکننده ی پرچم عدل و عدالت بر گیتی است به تمام اقربای خودم وصیت می کنم که همیشه به یاد خدا باشند و حق و عدالت.
هیچ وقت برای مصلحت روزگار پا روی حق نگذارند که این غدار (روزگار) به هیچ فردی وفایی نکرد.
منظور از خلقت آفرینش آن است که همیشه به یاد خدا باشیم و او را پرستش کنیم و وابسته به هیچ نوع ظواهر زندگی نشویم چرا که همه از الله می باشیم و بسوی الله بازگردانیده خواهیم شد.
ای برادران و ای خواهران!
تا دیر نشده به خود آیید و دست روی دست نگذارید که اگر تماشاگر و بی تفاوت باشید خسر الدنیا و الاخره شده و دوزخ نصیب شما خواهد شد.
این را بدانید که شهادت مردن نیست، بلکه به معشوق رسیدن و با روزی او در کنار او زندگی کردن است.
خیلی حرف دارم و دلم از این بی تفاوتی ها و کسانی که کنترل دهانشان را ندارند پر است.
از شما می خواهم یک مقدار به خود آیید و تعقل کنید که این دنیا محل آزمایش است و فردا افسوس خوردن برای شما فایده ای ندارد.
باری عزیزان
من راجع به احوال خودم برای شما می گویم،
راهی که هم اکنون من می روم راه حق است و ایمان راسخ به این راه دارم که همواره پیروزی من در این راه به صورت واضح قابل درک و بینش است.
امام را تنها نگذارید با هم وحدت داشته باشید و پشتیبان روحانیت باشید.
از جنگ نخواهیم هراسید و مرد جنگ هستیم و مکتبى که شهادت دارد اسارت ندارد. (امام خمینى)
شهید قلب تاریخ است
شهید و شهادت آرزوى من است که اگر خداوند اراده کند و من به هدف خویش رسم، شهادت را با آغوش باز می پذیرم.
شهید همچون میوهاى است که نمىتوان کال از درخت چید
شهید آگاهى است که براى وصول به این هدف، به این آگاهى، باید سرمایهگذارى عظیمى بکند
باید خدا و قرآن خویش را شناخته و با پوست و گوشت خود آنرا لمس یا به عبارت دیگر از مرحله ایمان و جهاد گذشته تا به مرز شهادت برسد.
اى خواهر و برادرانم
اى تمام کسانیکه از طریق اسلام به من وابستهاید
اگر توانستم خداى خود ملاقات کنم و به درجه رفیع شهادت مفتخر شدم من راضى نیستم که چشمان شما اشکبار شود لبخند زنید و شادى کنید چون من به مقصودم که ملاقات خداى خود باشد رسیدم چه سعادتى در این است
آیا در بهشت وارد شدن باید شادى کرد یا اشک به گونه روان نمود.
به خدا سوگند به مقصودم رسدیم و به خداى خویش پیوستم که این راه همان راه حسینى است.
در آخر از پدر و مادرم حلالیت مىطلبم و امیدوارم که مرا حلال کند و همچنین از برادرانم حسین و محمد و خواهرانم حلالیت مىطلبم.
مقدارى پول پیش پدرم دارم که پول ناچیزى است آن را براى من یک سال نماز و سه ماه هم روزه بگیرید و اگر کسى از من پول طلب دارد به او بدهید.
وصیت می کنم تمام آن کسانی را که ادعای مسلمانی، مسلمان بودن و شیعه بودن را می کنند تا می توانند خود را بسازند
چه از لحاظ مبارزه با نفس، چه از لحاظ روحی، چه اخلاقی، چه بدنی، چه فرهنگی و اجتماعی، چه در مورد خویشان و دوستان و چه در مورد دشمنان خود را بسازند که خودسازی همان است که انسان را به خلیفة الله می رساند.
اگر ما خودمان هر یک به نوبه خود، خویشتن را به خلیفه الهی برساند،
اگر ما خودمان هر یک به نوبه خود خویشتن خویش را ساخت و مبارزه با دلش کرد دیگر در جامعه انسان فاسد پیدا نمی شود
و پس از این که ما خودمان را ساختیم باید بپردازیم به جامعه و اجتماع کوچک و بزرگ.
اجتماع کوچکمان خانه است که باید مواظب بدبختی ها، حرکت ها، داشتن ها، نداشتن ها، صحبت ها و برخوردها باشیم
در رأس همه این حکومت ها، اداره کننده های جامعه هستند
آنها را نیز تا جایی که در حد تکلیف و دخالت ماست از فساد و نفس پرستی بیرون آوریم و در مواقعی که ما می توانیم، به آنها کمک دهیم در مسیر حق کمک های لازم را در امر بهبودی امور دنیوی، اخروی و اجتماعی انجام دهیم.
حال در این جمهوری اسلامی هر کسی می داند که چه باید بکند که رضای خدا در آن باشد
زیرا روشنگری و راهنمایی تا حدی که باید بشود در هر مورد به وسیله اولاً قرآن مجید و ثانیاً ائمه اطهار و ثالثاً به وسیله امام خمینی در مورد کارهای دنیوی و اخروی که در حال حاضر باید انجام شود بدین وسیله به انسان گفته شده و رابعاً به وسیله علمای اعلام و مروجین و مبلغین دین و روشنفکران مسلمان و روحانیون عزیز، به وسیله ایشان گفته شده و خامساً همه این روشنگری ها به وسیله روزنامه، کتاب، رادیو و تلویزیون به سمع ایشان و بصیرت فکر آنها رسیده و روشنگری شده است.
پس این چه جایی بی تحرکتی و نجوشیدن است
پس تنها وصیتم به مردمم این است که فقط و فقط راه قرآن را که همان راه خداست و راه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار و رهبر کبیر انقلاب اسلامی را بپیمایند که آن همان راه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن و در نتیجه همان راه خداست.
پیمودن این راه باید در کنار حکومتی باشد که به وسیله و زیر نظر نائب امام زمان (عج الله فرجه)، ولایت فقیه کنترل و مورد بررسی و تنظیم قرار گیرد که با نبودن حکومت جمهوری اسلامی نمی توان به آن صورتی که اسلام گفته حتی انسان خودش را بسازد چه برسد به جامعه که ممکن است به فساد کشیده شود.
پس بیایید به خاطر خدا و به خاطر این که ما باید روزی با خدای خود ملاقات کنیم و آنچه از زندگیمان کسب کرده ایم تحویل داده و در ازای آن پاداش یا عذاب دریافت کنیم
بیایید و این حکومت را با جان و دل تا آنجا که در توان و در وجودتان نیرو دارید حمایت کنید
شب و روز را وقف امور خدایی و خدا گونه حرکت کردن، خدمت در مسیر خدا و جهاد فی سبیل الله و راه خدا و سپس کشته شدن در راه خدا نمایید تا در سرایی جاویدان از آنها باشیم که مورد رحمت و رضایت و خشنودی خدای یکتا قرار گرفته اند
از آنها نباشیم که زندگی شان را وقف زن و بچه هایشان و ... کرده و فقط و فقط خود را وابسته به مادیات و تعلقات دنیوی نموده و شب و روزشان در فکر آنها هستند که این ها عاقبتشان و آخر خط راهشان به کسانی که مورد رحمت خدا واقع می شوند نمی انجامد.
پس چه بهتر که در راه خدا باشیم و در خدمت به مردم، جمهوری اسلامی، برافراشتن پرچم پرافتخارش و خدمتگزاری به یکدیگر کوشا بوده و آخرین سعی و کوشش خود را در این راه، بنماییم.
بسمه تعالی
من به جبهه رفتم،
امیدوارم که من را بخشیده باشید.
افتخار میکنم که در راه حق کشته شدهام و هر قطرهی خونم ندا میدهد: خمینی، خمینی، خمینی...
آدمیزاد یک بار به دنیا آمده و یک بار هم میمیرد،
خوش به حال آن کسی که در راه خدا، فدا شود.
بنده، جانباز اسلام، رسواگر شیطان بزرگ و عاشق شهادت هستم و با آغوش باز شهادت را میپذیرم.
شهادت خوابی است آرام، که در آن دردی وجود ندارد.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسمه تعالی
مادرم,
کاش مرد بودی و در دوران جبهه ها به یاری می آمدی,
کاش هوای جبهه را در رگهای خود استشمام مینمودی
اینجا میتوان بهشت را جلوی خود دید
اینجا میتوان کربلا را لمس کرد
اینجا حسینیان زمان و در (آنسو) یزیدیان را میتوان مشاهده نمود.
مادرم
خیلی آرزو میکنم که به خانه بازنگردم و با آن که تمام وجودم احترام به شما و خانواده می باشد
لیکن دوست دارم پرواز نمایم و با شهیدان همجوار شوم.
مادرم
مبادا برای من گریه نمایی که باعث خشنودی دشمنان اسلام خواهد شد.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسمه تعالی
ای اسلام،
ای قرآن،
ای تاریخ
شما را شاهد آن لحظه های خوش شهادت می دانیم که سرباز جوان هنگام رفتن به میدان گفت:
"مرا عشقی به جز آزادگی مسلمانان جهان نیست
فدا سازم سرو جانم
شما خواهر یا برادر هموطن،
نمی دانی عجب جنگیست میان عشق و نفرت، راستی و کذب
در این خطه بهاری نیست
جز گل های لاله یادگاری نیست
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسمه تعالی
درود بر شهیدان خونینکفن اسلام از کربلای حسین تا کربلای ایران
سلام به رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام امت، خمینی کبیر.
ما از خداییم و بسوی او بازمیگردیم، این شعاری بود که در 14 قرن پیش به زبان رهبرم حسین(ع) جاری شد و ایشان این شعار زیبا را سر داد و به آن عمل کرد.
من از سرزمین مازندران به دشتخون آمدم و از صحرای لالهخیز خوزستان به کربلای دزفول سفر نمودم تا بتوانم گوشهای از این کربلای خونین را رنگین کنم و لالهای بکارم که شاید بتوانم مشام آیندگان را خشبو و معطر سازم.
ای کسانی که بر سر قبرم اجتماع میکنید!
قلبم عاشق گم گشتهی خدا بود.
این دنیای بی در و پیکر انسانهای زیادی را در گرداب لذت غوطهور ساخته و همچون کرم ابریشم به دور آنان پیله ساخته است.
وداع میگویم و مرگ سرخ را میپذیرم تا بتوانم به معبودم برسم که این آرمان پاک حسین و حسینیان بود.
بدانید که قلبم آکنده بود از نفرت ملحدان و از خدا بیخبران که با حسینیان جنگیدند.
آری اینان دنیا میخواهند نه آخرت، جهنم میخواهند نه بهشت، یزید میخواهند نه حسین(ع)، آمریکا میخواهند نه خمینی و نمیدانند که گمراهند.
سلام بر تو ای پدر همیشه کارگرم و سلام بر تو ای مادر دلسوزم که آسایش مرا در رنج خود خلاصه نمودی.
مثل اینکه نسیم این بهار خبرها دارد از فردای نورانی.
پدرم و مادرم،
نمیدانم در قلبتان و در اعماق وجودتان چه میگذرد و مرا تأیید میکنید یا نه.
مرا که یک عمر به شما مشقات و زحمات زیادی دادم.
به شما که جوانی خود را برای سرافرازیم به پیری رساندید آیا مرا حلال میکنید؟
برای اینکه در فردای قیامت پیش خداوند، همسنگران و همرزمانم خجل نباشم، حلالم کنید، حلالم کنید.
دنیا زودگذر است و مرگ برای همگان، پس چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد.
من این مرگ را با آغوش باز پذیرفتم و شما هم باید بعد از مرگ من گریه و زاری نکنید.
ای برادرانم!
میدانم که ایمان و ایثار در شما نیز وجود دارد.
شما وارثان خون من هستید پس به اندازهی یک تار مو از اسلام کج نروید که آنوقت به خونم پشت پا زدهاید و هرگز تسلیم شیطان صفتان حیلهگر نشوید.
والسلام
حبیبالله حسنزاده
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بار پروردگارا!
ما چون صدای منادیی که خلق را به ایمان میخواند
شنیدیم و اجابت کردیم و ایمان آوردیم.
پروردگارا!
از گناهان ما در گذر و زشتی کردار ما را بپوشان و هنگام جان سپردن و مرگ ما را با نیکان محشور گردان.
خدایا!
شهادت را نصیبم گردان که مشتاق دیدار حسینم.
ای امت اسلام!
انقلاب اسلامی ما طوفان خروشان، موجی بیامان و سیلی خروشان است که تمام اندیشههای پوک و تو خالی و جریان های باطل و قدرت های طاغوتی را درهم میشکند و اندیشه نویی به نام اسلام جایگزین میکند
این جریان عظیم و بزرگ از جدال و برخورد هابیل و قابیل شروع و ادامه دهنده این راه رهبری انبیاء در جبهه حق و بعد امامان معصوم همراه با کتاب قرآن و در غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی)، این رهبری توسط ولایت فقیه که الآن به دست توانای امام عزیز، خمینی بت شکن قرار گرفته و تا ظهور امام مهدی و حکومت صالحین و مستضعفین پیش خواهد رفت.
دینی که برای آنها پسندیده است مستقر سازد.
آیاتی مانند:
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکران الارض عبادی الصالحون و نرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین
برادران و خواهران!
تصور این که انقلاب کردیم و میخواهیم در آسایش و ناز و نعمت و راحتی به سر ببریم را از سرها بیرون کنید
چون تاریخ، صحنه مبارزه حق علیه باطل و توحید علیه شرک میباشد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در رسالتش با چندین جنگ روبرو گشت: بدر، احد، خندق و ...
طبق معمول هر انقلابی دشمنانی دارد و امام خمینی هم در رسالتش با جنگ روبرو است.
چه زیباست شعار با روح خدا هر که در افتاد ور افتاد
ان شاء الله به یاری خداوند این رسالت عظیم و بس دشوار امام به ظهور امام مهدی (عجل الله فرجه) بیانجامد
در این میان سه عامل باعث حرکت و پیروزی این رسالت و جریان خواهد شد: رهبری، مکتب و امت.
ای امت اسلام!
تنها راه نجات این انقلاب اسلامی ایران، فقط رهبری امام خمینی، روحانیت مبارز با شر و یا بهتر بگویم تنها راه سعادت، اطاعت از ولایت فقیه است و بس.
این روحانیتی که یک عمر در طول تاریخ در صحنه مبارزه بوده و همیشه با باطل درگیر بودند و از میان آنها میرزای شیرازیها، سید جمال الدینها، مدرس ها، کاشانیها، طالقانیها، مطهریها، بهشتیها، خامنه ای ها و بالاخره بت شکنی چون خمینی .... بیرون داده و میدهد و خواهد داد و یا به قول مرحوم شریعتی همان روحانیتی که من در تمام عمرم زیر قرار دادهای استعماری، امضاء یکی از حوزه علمیه قم و نجف رفته را نمیبینم.
بلکه تمام امضاءها از آنهایی است که در طول تاریخ یک عمر خوردن و خوابیدند و در کشورهای اروپایی و آمریکایی، دنبال جامعهشناسی و روان شناسی و اقتصاد خواندن بودند و ادعای تخصص هم میکنند.
شما به روحانیت اعتماد کنید و راه سعادت و خوشبختی، را پیدا کنید.
برادران و خواهران!
چنان که قرآن میگوید برای انتخاب دوست حتماً از هم دین خودتان باشد
ای اهل ایمان!
از غیر هم دینان خود دوست و همراز نگیرید
چون که آنها از هر گونه شرّ و فساد در کار شما ذرهای کوتاهی نکنند،
آنها همیشه مایلند که شما در رنج و سختی باشید.
نشانه های دشمنی از دهان آنها آشکار است و آنچه در دل پنهان دارند از آن هم مهمتر است،
ما آیات خود را برای شما به خوبی بیان کردیم اگر اندیشه کنید. (سوره آل عمران/ آیه117)
برای مطالعه، قرآن و نهج البلاغه را انتخاب کنید و کتاب های استاد مطهری که جهت میدهد، ایدئولوژی
میدهد حتماً مطالعه کنید و کتاب های جلال الدین فارسی و شریعتی را مطالعه کنید.
ای امت بیدار!
نگذارید به بهترین فرزندان شما تهمت و ناسزا زده بشود یا کشته شود آمریکای جنایتکار، منافقین، راستی ها، چپی ها، آن قدر بیشرمانه عمل میکنند که سر یک فرزند پاسدارتان را میبرد آن هم با تیغ موکت بری و ببینید امام چگونه درباره اینها صحبت میکند که اگر سپاه نبود کشور نبود.
برادران و خواهران!
مقداری پول دارم که نصف آن در اختیار سپاه پاسداران جنبش های آزادی بخش قرار گرفته تا بتواند کمکی باشد در صدور انقلاب.
بقیه را هم اگر خانوادهام خواستند هیچ، و گرنه در اختیار برادر محسن رشید میباشد و موظف است در راه فقرا و مستضعفین کمک نماید
در دعاهایتان یادی از من حقیر بکنید؛ مخصوصاً آنهایی که دعای کمیل می خوانند و از خدا بخواهید مرا با شهیدان صدر اسلام محشور بگرداند.
تقریباً دو ماه روزه بدهکارم اگر پدر و مادرم گرفتند هیچ، وگرنه حسین عمهام و عباس مشهدی تقی موظفند روزهای دوشنبه و پنج شنبه را برایم روزه بگیرید.
در مجلس ترحیم و تشییع جنازه سینه زنی کنید.
پدر و مادر و اقوام!
هرگاه بر بالای قبر من آمدید روضه امام حسین (علیه السلام) و حضرت ابوالفضل برایم بخوانید.
سخنی با مادر مهربانم:
ای مادر!
شما مانند مادران دیگر شهدا همیشه خوشحال باش که چنین فرزندی را در دامنت پروراندهای و به گفتار هل من ناصر ینصرنی حسین جواب مثبت دادی و در برابر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت زینب (سلام الله علیها) روسفیدی
جمله دیگر این که من امانتی بودم از طرف خدا در دست شما و حالا خدا چنین امانتی را از شما گرفته است و حرف دیگرم این است در طول چندین سال زندگی برخوردهای غلطی در برابر شما داشتهام اگر ببخشید روحم عذاب نخواهد دید.
سخنی با پدرم،
تنها پیامم این است که صبر و استقامت را پیشه کن.
پدر!
آرزوی من این بود آن قدر برای خدا، امام خمینی و اسلام خدمت میکردم و آن قدر در دریای خروشان حق شنا کنم تا به ساحل پیروزی برسم.
پدر!
باز آرزوی آزادی قدس را داشتم و وظیفه شماست که برادرانم و خواهرم را آن طور که مورد رضایت خداست پرورش دهید و آنها را برای آزادی قدس بفرستید.
برادران و خواهران!
همیشه کارهای خود را به یاد خدا انجام دهید و رضایت خدا را در نظر بگیرید و سوره القارعه را همیشه بخوانید و به یاد آورید.
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به رهبر کبیر انقلاب و مرجع بزرگوار اسلام امام خمینى
درود به تمامى رزمندگان اسلام
وظیفه هر فرد مسلمان آن هم شیعه پیرو راه امام حسین (ع) است که در مقابل تجاوز بیگانگان به حریم دین و میهن دفاع کند
من به حکم وظیفه شرعى قانونى مانند دیگر سربازان در لباس سربازى به این امر همت گماشتم و با عشق و علاقه به میدان کارزار عزیمت کردم
زیرا این وظیفه فرد فرد امت مسلمان است که از انقلاب اسلامى حاصل خون هزاران شهید و معلول پاسدارى کنند تا دیگر سایه شوم استعمارگران به ویژه آمریکاى جنایتکار و استکبار جهانى از این خطه رخت بر بندد و فکر تجاوز به هیچ یک از کشورها به میهن اسلامى خطور نکند
آرزو دارم جنگ با موفقیت کامل نیروهاى اسلام به پیروزى برسد و مزدوران عراقى را هر چه زودتر از ایران اسلامى بیرون برانیم
رزمندگان براى خدا و پیشبرد اسلام تلاش کنند
خانواده شهداء باید بدانند که همانطور که مى دانیم شهیدان قدر و منزلتى در آن دنیا دارند که هیچکس ندارد و باید خوشحال هم باشند
پدر و مادر و خواهران و برادران و دیگر فامیل و دوستان
از من ناراحت نباشند
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
سلام
سلام من بر مهدى (عجل الله فرجه) و نایب بر حقش خمینى کبیر.سلام و درود بى پایان بر شهیدان به خون خفته اسلام از هابیل تا به شهیدان کربلا و از شهیدان کربلا تا به شهیدان خونین ایران.
سلام گرم و خالصانه من بر پدر بزرگوارم آقا مجتبى.
امیدوارم که حال تو پدرى که عمرى به من خدمت کردى و مرا سربازى سرفراز و سربلند تربیت کردی و نزد فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سربلند کردى، خوب باشد.
بارى خدمت مادر شجاع و زینب گونهام را که شیرش را به من داد و براى من درد و رنجى فراوان کشید، سلام مخصوص مىرسانم
امید آن را دارم که بتوانم با فداکاری هایم براى اسلام و خودم را پیش امام زمان (عجل الله فرجه) سربلند نمایم.
مادرجان!
حال من بسیار خوب است و همیشه و در همه حال در یاد شما مى باشم.
والدین عزیزم!
امیدوارم از آن که من سربازى از آن خانواده هستم و پدر و مادرى روشن و آگاه دارم.
والدین عزیزم
از شما می خواهم که هنگامى که سر بر سجده مىگذارید از خداوند بخواهید که مرا سربلند و سرفراز و قوى نگه دارد و تمامى ترس را از من بگیرد تا بتوانم دینم را نسبت به خداوند ادا نمایم.
والدین گرامى!
من در جایى زندگى مىنمایم که جوانان عمرشان را با محبوب همیشگى شان خداوند معامله مى نمایند.
من خوشحال از این هستم که فردى منافق و بى تفاوت نبودم و صراط مستقیم را انتخاب کردم و همیشه کلمه "ایاک نعبد و ایاک نستعین" را بر زبان دارم و مىگویم: خدایا! فقط تو را عبادت مىکنم و فقط از تو یارى مىطلبم.
بارى خدمت خواهران عزیزم سلام مخصوص مىرسانم و به آنها نصیحت می کنمبه عنوان برادرى رزمنده از آنها انتظار دارم که همچون حضرت زینب (سلام الله علیها) فردى با عصمت و شجاع باشند و پیام خون شهیدان را به تمامى جهان برسانند
از والدین عزیزم و به خصوص خواهرانم مىخواهم که حتماً در نماز جماعت و نماز جمعه شرکت نمایند و با شرکت خود در این سنگرهاى مستحکم، مشتى محکم بر دهان یاوه گویان بزنند.
هرگز سنگرهاى اسلام را رها نکنند همیشه با منافقین و گمراهان بحث و گفتگو نمایند و آنها را ارشاد و راهنمایى نمایند.
من قول مىدهم که به عنوان فرزندى از یک خانواده مسلمان، سربازى وفادار به اسلام و قرآن باشم و هرگز دست از یارى رهبرم خمینى بر نخواهم داشت
تا آنجا که قدرت داشته باشم و خداوند یارى نماید در رکاب امام زمان (عجل الله فرجه) خواهم جنگید و به هل من ناصر ینصرنى حسین (علیه السلام) جواب لبیک خواهم داد
انتقام خون تمامى عزیزان به خون خفته، مردم معلول و آواره و ملت زحمت کشیده ی رنج کشیدهاى که شب و روز بر سرشان توپ و موشک مى بارد و از کودک یک ساله گرفته تا پیرمرد و پیرزن خمیده قامت به خاک و خون کشیده می شوند، خواهم گرفت.
امیدوارم که والدین مرا دعا کنند که شاید پیش امام زمان (عجل الله فرجه) خشنود گردم.
على هم سلام مى رساند و حالش خوب است خاطر جمع باشید.
در ضمن تمامى عزیزان را سلام مخصوص مىرسانم.فرزندتان مصطفى عابدی
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
من از پدر و مادرم، از اینکه زحمات زیادى براى من متحمل شدن که قلم از سپاسگزارى از آنها قاصر است حلالیت مى طلبم
از ملت شهید پرور ایران مى خواهم که مقاومت کنند
ان شاء الله ما مملکت را از وجود بعثیون پاک مى کنیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فضل الله کشاورز
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت، هر چند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم.
چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم.
پیروزی های ما مدیون دست های غیبی خداوند است.
این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست.
آرزو دارم که جنگ تمام شود.
به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بار الها،
از تو خواهانم با کمک به این ملت غیور و مسلمان، انقلابمان را به رهبرى نائب امام زمان (عج) پرچمش بر فراز مرزها رود و نمونهاى از حکومت على (ع) در این منطقه استقرار یابد.
بار الها،
مستضعفین جهان بر مستکبرین پیروز گردان تا مستضعفین، خود سرنوشتشان را به دست گیرند.
خدایا،
ما را در برقرارى جامعه ای در راه على کمک کن،
افسوس که من بیشتر از یک جان در کالبد وجود ندارم که بتوانم با ایثار و از خودگذشتگى اسلام عزیز را یارى نمایم.
پروردگارا،
من به خود مىبالم که سرباز اسلام هستم،
سرباز امام زمان و در ارتش حکومت اسلامى هستم.
پروردگارا،
مرگ و شهادت مرا در راه خودت قرار بده.
بار الها،
مرا براى کمک در جهت به اهتزاز درآوردن پرچم مهدى یارى فرما.
خدایا،
شهادت مرا جزء شهداى صدر اسلام ثبت نما.
پروردگارا،
من هر چه از تو خواستم در زندگى به من عطا فرمودى حتى شهادت در راه خودت را از من دریغ ننمودى، من چطور بتوانم از عهده شکر تو برآیم.
همسر عزیزم،
مىدانم که محبت من در دل تو بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتن من برایت سنگین است ولى در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامى بسى ناچیز است،
اگر در مدت زندگیمان خلافى از من سر زد مرا ببخش، امیدوارم بقیه عمر خود را بدون من با بچهها در پناه امام زمان (عج) و نائب بر حقش خمینى کبیر، به سر برى،
از بچههایم حامد، حدیث و مهدى خوب پرستارى کن و نگذار که براى یک لحظه هم که شده احساس بىپدرى کنند. (در مورد کلیه دارائیم هر چند که ناچیز است خودت مسئول هستى و هر طور مىخواهى انجام بده) و خواهش مىکنم در تمام طول عمر هرگز خدا را فراموش نکنى.
مادر عزیزم،
مىدانم که غم از دست دادن فرزند براى مادر بسیار سنگین و دشوار است اگر چه بگویم مادر فراموشم کن ولى مىدانم که این امر براى مادر امکان پذیر نمىباشد،
مادرجان،
از زحماتى که در مدت عمرم براى من کشیدى تشکر مىکنم و از خداى بارى تعالى خواهانم، اجر و منزلت در بهشت خودش را به شما عنایت فرماید.
برادران و خواهران عزیز،
برادرى را از دست دادهاید، باشد از دست دادن برادر در راه الله افتخارى است که نصیبتان شده،
اگر در مدت عمرم خطائى از من سر زده مرا ببخشید، خداوند به شما و همسرانتان و بچههایتان سلامتى عنایت فرماید.
دوستان و آشنایان و بستگان عزیزم،
در مدتى که من در بین شما بودم اگر از من خطائى سر زده به بزرگوارى خودتان مرا ببخشید،
به خاطر منى که زمانى در بین شما بودم از شما مىخواهم تا جائى که برایتان امکان پذیر است به خانوادهام محبت کنید و آنها را تنها نگذارید زیرا که آنها دیگر سایه مرا به سر ندارند.
از شما مىخواهم که یکى از بازوهاى مقاوم انقلاب، و یاور امام باشید،
شب هاى جمعه کلیه بستگانم، و برادران مسلمان برایم از خداوند درخواست آمرزش نمائید و سوره فاتحه نیز فراموش نشود.
امیدوارم سعادت دنیا و آخرت نصیب تمام مسلمانان جهان گردد.
تاریخ 1365/09/09
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگار من،
ای دانای برون و درون:
من پیش از این بر آن بودم که برای وصول به بارگاهت، راه هایی بس دور و دراز در پیش دارم.
باید مسافت ها طی کنم و از گذرگاه های خطرناک و نا پیدا بگذرم.
اگر پیکرم را تکه تکه کنند و آتش بزنند، باز هم می گویم که اسلام پیروز است.
به مرگم افتخار کنید که تا آخرین قطره خونم، در برابر نوکران آمریکا به مبارزه ادامه دادم.
پدر و مادر عزیزم:
کیومرث با کمال آزادی، این راه را که همان راه سرخ حسین (ع) است انتخاب کرده و از کشته شدن هیچ باکی ندارم
چون خداوند کسانی را که در راه حق جهاد می کنند، ثابت قدم می دارد.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
سلام بر همه مجاهدان اسلام:
اکنون که فیض شهادت در راه خدا نصیبم شده سخنی با برادران دینی خود دارم
تا آنجا که در توان دارید از اسلام و قرآن کریم و امام خود حمایت کنید و از هیچ چیز خود در راه خدا و اسلام ابا نکنید.
پدر دلسوز و مادر و برادران عزیزم که میوه دلم بودید
خدا یادتان باد و استقامت در راه خدا ارزانی تان.
من مالی در این دنیا نداشتم و اگر کس هم از من طلبکار است به پدرم رجوع کندو طلبش را بگیرد.
جسدم را در زادگاهم روستای سلمان آباد برزاوند به خاک بسپارید.
شخصی با ایمان بر من نماز بخواند سرخاک من گریه نکنید
گریه ما به خاطر امام حسین (ع) باشد
تا زنده ام فریاد می کنم تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست
اگر شهید شدم با قطره قطره خونم جوهری ساخته بر در و دیوارها بنویسید
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
خطاب به مادر:
پدرم آدم زحمتکشی است، ما را با کارگری بزرگ کرده است، پشتوانه اش باشید.
مواظب خودتان باشید، صبر داشته باشید.
اگر به شما طعنه زدند چیزی نگویید، گریه نکنید.
شما باید به رضای خدا راضی باشید حتی اگر به شما فحش دادند، چیزی نگویید.
بعد از شهادت من اگر ضد انقلاب ها به شما چیزی گفتند و سرکوب کردند، چیزی نگویید.
خواهرانم!
حجاب داشته باشند.
وقتی خواهرم بزرگ شد راهنماییش کنید تا هنگام بیرون رفتن از خانه حجاب داشته باشد و بدون چادر نباشد.
برگرفته از وبگاه ajashohada.ir
به تمام رزمندگان جمهورى اسلامى، سپاهى، ارتشى، بسیجى و ... سلام مى رسانم.
تقاضا دارم که فقط و فقط با خدا معامله کنند و براى خدا بجنگند و به شعار "ارتشى سپاهى دو لشکر الهى" از پیش جامه عمل بپوشانند.
از تمام ملت شریف ایران خواهشمندم بیش از پیش پشتیبان خط امام و خود امام که خط او حزب الله است باشند
تا آنجا که در توان دارند به دولت جمهورى اسلامى کمک کنند چرا که این دولت تداوم بخش راه شهیدان و ثمره خون حسین علیه السلام است.
از مردم زادگاهم، روستاى احمد آباد از توابع ساوه خواهشمندم دلشان به جوانى من نسوزد،
اگر راست مى گویند خودشان و جوانانشان را بیش از پیش به پشتیبانى از انقلاب اسلامى تشویق کنند و سربازان اسلامى تربیت کنند و به سربازى بفرستند و همیشه و در همه حال همه چیز را براى خدا بخواهند و بس.
از تمام مقامات و دست اندرکاران جمهورى اسلامى مى خواهم که در کارهاى خود ملاک را خدا قرار دهند
هر کارى که اسلام دستورش را داده بلافاصله باید انجام گیرد و فقط آدم هاى انقلابى و اسلامى و متعهد را به رأس کارها بگمارند نه وابستگان را.
سخنى با پدر و مادر و برادرم و خواهرم دارم:
از شما مى خواهم اگر شهادت نصیب من شد نمى خواهم بر مزارم گریه کنید،
استقامت داشته باشید و صبر را پیشه کنید که خداوند با صابران است،
بردبار باشید و افتخار کنید که چنین فرزندى داشتید که در راه اسلام و قرآن شهید شده است.
بعد از شهادتم، هرگز ناراحت نباشید، بلکه خوشحال باشید چون فرزندتان به آرزوى خود رسیده است،
اگر خواستید برایم اشکى بریزید سعى کنید هر قطره اشکتان مشت محکمى باشد بر دهان امپریالیسم و مزدورانش؛
امام را یارى کنید و به حرف هاى این بت شکن زمان و حجت خدا در روى زمین گوش فرا دهید و عمل کنید.
ان شاء الله پیروزمندانه بر دشمن زبون غلبه خواهیم کرد و به سوى کربلا به پیش،
خداوند ما را در زندگى سعادتمند کند و مرگمان را شهادت در راه خودش قرار دهد.
بعد از شهادتم مرا به زادگاهم ببرید تا در این مقام شایسته، بار دیگر آنجا را زیارت کنم،
سپس مرا در کنار پسر عمه عزیزم کاظم و یا ابراهیم صفرى دفن کنید؛
من اسلحه کاظم و ابراهیم و قاسم و دیگر شهیدان را بر زمین نخواهم گذاشت بلکه اسلحه آنها را برداشته و بر قلب دشمن زبون خواهم زد.
اگر جنازه ام به دستتان نرسید و گمنام باقى ماندم اسم مرا به هیچ در و دیواری، سر هیچ چیز ننویسید و بگذارید گمنام باقى بمانم، چون ابراهیم گمنام است و راه ابراهیم را من تا آخرین قطره خونم ادامه خواهم داد.
در ضمن از هم ولایتی هایم به خصوص اقوام و فامیل هایم مى خواهم بعد از هفتمین روز شهادتم، لباس عزا را از تن درآورند و لباس هاى معمولى خودشان را بپوشانند.