AHOO
AHOO

AHOO

وصیت نامه شهید صفدر محمدی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا، 

اگرچه از سرانجام این امتحان سخت بیمناکم

ولی مرا توفیق ده تا به یاری تو در این امتحان سخت تاریخ و این راهی که در پیش گرفته ام پیروز شوم.

خدایا، 

تو بهتر از هر کس شاهدی که من این راه را نه برای کسب شهرت و فخرفروشی بر دیگران و یا برای دیگر اهداف دنیایی، که فقط به منظور رضای تو انتخاب کردم.

پس چنانچه مصلحت قرار گرفت که این جان ناقابل را در ادامه راه سرور شهیدان آقا امام حسین (ع) تقدیم نمایم، 

از در احسان، گناهانم را ببخش و از سر تقصیراتم بگذر.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید محمدرضا عیسی شالکویی

بسم الله الرحمن الرحیم


به دخترم دروغ نگویید، 

بگویید پدرت به سفر رفته و بهترین دنیا را برایت به ارمغان مى آورد، 

بگویید برای آزادى او هزاران خمپاره دشمن به سینه پدرش در کرخه و انگشتان پدرش را در میمک، دستان او را در شوش، حنجره اش را در ارتفاعات، قلبش را در هویزه نشانه گرفته است. 

بگذارید به جاى بازى کردن جنگ را، به جاى سرود خواندن قرآن را، به جاى عروسک غربى، ایثار و گذشت را بیاموزد.

بگذارید بذر خدایى در او پاشیده شود. 

آزاده من یک آزاده ببار آید و یک ثارالله شود.

تقدیم به آزاده من ـ پدرت
  
محمدرضا شالکویى

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حسین خلعتبری مکرم

بسم الله الرحمن الرحیم

همسرم! 

اگر شهید شدم برایم گریه نکن.

از تو می‌خواهم مرا خوشحال کرده و در حفظ و نگهداری فرزندم بی‌نهایت کوشا باشی 

فرزندم را به تو و شما را به خدای عزوجل می‌سپارم. 

تو می‌دانی من ذره‌ای از خاک وطنم را با دنیایی آمال و آرزو عوض نخواهم کرد. 

وجب به وجب از خاک وطنم را با خونم آبیاری می‌کنم. 

پدر، مادر و خواهرانم! 

به وجود شما افتخار می‌کنم.

پدر! 

به تو افتخار می‌کنم که نمونه‌ای.

مادرم! 

افتخار می‌کنم که در فداکاری در نظرم زینب زمانی.

در مرگم گریه نکن بلکه خوشحال باش چون من نمرده‌ام. 

اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می دانم.

اگر ارزشمند تر از جانم هدیه ای داشتم حتماً به این مردم خوب هدیه می کردم.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید خلبان حسین قاضی مرادی

بسم الله الرحمن الرحیم


اکنون که عازم جبهه مى‌باشم این یادداشت را براى خانواده خود که همه چیزم را مرهون زحمات آنها دانسته بر جاى می گذارم


البته از شما پدر و مادرم معذرت می خواهم که مثل همیشه سرپیچى کرده و بدون اجازه عازم شدم.


براستى که اگر دلیلش را بخواهید همان طور که به بتول هم گفتم فقط و فقط براى این بود که شما را دلواپس نکرده باشم 


امید است که با عفو خود موجب آمرزش مرا فراهم آورید.



پدرجان! 


خواهشى که از شما و دیگر بستگان دارم این است که هرگز گریه نکرده و خود را ناراحت نسازید که آرامش روح من در شادى شماست


مانند خانواده‌هاى شهید داده عمل کنید که این راهى بوده که خود انتخاب کرده و بدان راضیم و براى من ولیمه هم ندهید


از بتول مانند فرزند خود نگهدارى کنید که از او بسیار راضى هستم


اگر چه برایش شوهرى خوب نبوده و در آغاز راه، تنهایش گذاشتم که از انصاف به دور است


امیدوارم که زندگى تازه‌اى شروع کرده و از گذشته‌اى که باعث یأس و ناامیدى گردد یاد نکند که دستور الهى همین است.


از محمد و عبدالله مى‌خواهم که در محیط خانه بدى‌ هاى گذشته مرا هم جبران کنند



امید است که مصداق اسمتان باشید


شما را نصیحت مى‌کنم به مهربانى با پدر و مادر و نگهدارى از قرآن که این دو ضامن سعادت است. 


اگر چه خود چندان عمل نکردم.


سلامتى و پیروزى مسلمانان را از ایزد منان خواهانم


ضمناً محل مأموریت من آبادان گردان مهدى (عجل الله تعالی فرجه شریف) بوده است.


دیگر عرضى نیست جز سلامتى


حسین قاضى مرادى


1359/11/06

 

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید خلبان محمد عبدلی حیدری

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فى سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله غفور رحیم

آنانکه بدین اسلام گرویدند و از وطن خود مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند آنان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آنها بخشاینده و مهربان است. 

باسلام و درود بر محضر حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه حضرت مهدى (عج) منجى انسانها و بر چیننده جور و ظلم و ستم و فساد از روى زمین

با درود به رهبر کبیر انقلاب ابراهیم زمان حضرت امام خمینى مدظله العالى

سلام و درود به رزمندگان نیرومند اسلام که با اتکاء به نیروى الهى و با تکیه به ایمان راسخ خود عرصه را بر جهانخواران شرق وغرب تنگ نموده و تمام راحتى را از آنها سلب نموده اند

سلام بر مفقودین، مجروحین، جانبازان و اسراء و سلام و درود بر گلگون کفنان اسلام و سلام بر خانواده محترم آنها که با ایثار خون پاک جوان هاى خود چه مقام و منزلت والایى را از درگاه پروردگار بى همتا کسب نموده اند.

و با سلام ودرود به امت همیشه در صحنه و شهید پرور حزب الله وصیت خودم را آغاز مى کنم.

به نام خداوند در هم کوبنده ستمگران به نام خداوندى که مرا در یک خانوده مسلمان و مستضعف و در یک کشور اسلامى و در عصر یک رهبر روح خدایی (حضرت امام خمینى) آفرید 

در برابر این همه نعمت هاى فراوان چگونه و چطور شکر بگذارم در حالیکه تمام مدت شبانه روز صورتم را روى خاکها گذاشته و ترا سپاس میگویم نتوانسته ام حتى یک هزارم و یک قطره از دریا را بجا بیاورم. 

آیا نعمتى بالاتر از این، خدایا چکار کنم؟ 

آیا براى آمرزش گناهانم به درگاهت گریه کنم که لایق نیستم. 

مال دنیا در راهت احسان کنم که به آن صورت ثروتى ندارم. 

اگر این جان بى ارزشم را در راهت فدا کنم اگر این  فدا شدن جانم در پیشگاه با عظمت تو قابلى داشته باشد ولى مهربانى تو برایم ثابت شده و امید به این دارم که در مقابل عدالت تو و رحمتت قرار بگیرم.

معبودا 

تو خودت شاهد هستى که این بنده گنهکار در مقابل عشق محبوبى مثل تو از همه چیزش گذشته و همه را فراموش کرده 

یعنى از پدر، مادر که براى ایشان شیرین تر از اینها در دنیا نیست همچنین برادر و همسرش و بچه هایش که حتى نمیتواند براى یک روز از آنها جدا شود 

این عاطفه پدرى است و یا از فامیلانش و زن عزیزش بگذرد و تنها تو را ببیند چون تو خودت خواستى که این بنده روسیاه عاشقت شود و عاشق هم یکى میشود آنهم توئى 

پس عنایتى کن از عظمت و کرامتت گناهان این روسیاه را ببخش و اگر ببخشى کجا بروم و در خانه چه کسى را بزنم چون کسى را غیر از تو ندارم.

بارالها 

تو را به چهارده معصوم قسمت مى دهم و تو را به تمام اولیائت قسمت میدهم تا نیامرزى این گنهکار را از دنیا مبر.

خداوندا 

تو را به عصمت حضرت زهرا(ع) قسمت مى دهم که در پیشگاهت آبرو دارد مرا از خودت نا امید نکن. 

بار خدایا 

جاى این بنده روسیاه را در بهشتت میخواهى قرار بدهى و یا مى خواهى در داغ‌ترین آتش جهنمت بسوزانى حرفى ندارم فقط عشق را به من یاد بده و مرا عاشق خودت بکن و در حین عاشقى اگر هزاران مرتبه هم مرا در بالاترین و داغترین نقطه جهنمت بسوزانى براى من گوارا خواهد بود 

چون در آن صورت خواهم فهمید تو هم عاشق من شده اى.

بار خدایا 

بعضى وقتها به قلبم الهام میکنى و با آن الهام احساس میکنم که به یارب، یارب گفتن این گنهکار جواب مى دهى و مرا بخشیده و عاشق خود خواهى ساخت چون تو ارحم الراحمین هستى 

چطوریکه در بین قوم حضرت موسى (ع) یک فرد گنهکارى بود که خداوند به خاطر آن فرد گنهکار نعمت باران را از همه آنها گرفته بود و چون روزى متوجه شد که مى خواهند او را بشناسند شب را تا صبح نخوابید و صورت خود را روى خاکها نهاد و چنان به بدرگاه خداوند التماس و گریه و زارى نمود و از خدا خواست که اسرارش فاش نشود واز ته دل توبه نمود 

خداوند متعال همه گناهان او را بخشید و باران رحمتش را بیشتر از همیشه بر زمین فرو فرستاد که حضرت موسى (ع) با مشاهده چنین وضعى از خداوند درخواست نمود که قضیه برایش روشن شود در صورتیکه هیچ نفرى از میان قوم بیرون نیامد و باران بارید 

خداوند عز وجل فرمود "یا موسى آن بنده اى که درباره اش گفته بودم تا دیروز از من قهر کرده بود و گنهکار بود اکنون با من آشتى کرده و بخشیده شده" 

حضرت موسى (ع) از خدا خواست که آن نفر مشخص شود صدا آمد "یا موسى تا دیروز آن بنده با من قهر کرده بود برایت نشناساندم ولى اکنون که آشتى کرده چطور مى توانم نشان بدهم" 

یا ستار العیوب اى خدائیکه محرم راز و پرده گناهان و پرده عیبها و اى خداوند مهربان و اى رب العالمین

یک وصیتى براى امت حزب الله دارم و آن وصیت اینست که مواظب رهبر و مواظب انقلاب و خلاصه مواظب اسلام عزیز باشید 

والله برادران، 

شما خودتان بهتر مى دانید که اسلام مرده بود، ماها مرده بودیم، تمام مسلمانان مرده بودند 

ولى حالا این نعمت بزرگ به لطف پروردگار و با همت امام عزیز و باهمت شما امت حزب الهى بدست مان افتاده که انشاءالله روزى پرچم اسلام در اکثر نقاط دنیا بر افراشته خواهد شد 

و این امانت است و مسئولیت خطیرى بر گردن شماها هست باید خیلى مواظب باشید که خداى نکرده خطرى تهدید نکند و اگر قدر این نعمت عظیم را ندانید خداى نکرده از دست شما گرفته خواهد شد (طبق آیه قرآن کریم)

ولى این مژده را به شما بدهم که شما حزب الهى ها مثل اهل کوفه نیستید که حسین (ع) را تنها گذاشتید شماها در طول تاریخ شجاعت و رشادت و وفادارى خودتان را به امام امت و اسلام عزیز ثابت کردید 

شما آبروى ائمه اطهار(ع) مخصوصا آبروى پیامبر اسلام (ص) را حفظ کردید و روسفید شدید و براى کل مردم دنیا ثابت کردید که آزاده هستید و هرگز تن به ذلت  نخواهید داد.

پدرو مادر گرامیم 

خودتان بهتر مى دانید که این فرزند گنهکار شما چقد علاقمند بودم و شماها چه نعمت هاى خوبى بودید 

شاید نتوانسته ام تا بحال آن وظیفه فرزندى خودم را ادا کرده باشم ولى خیلى سعى مى کردم که لااقل عاق والدین از دنیا نروم 

ممکن است در طول زندگیم شاید خودم متوجه نشده باشم مرتکب خلاف و بى احترامى بشما شده باشم شما با بزرگى خودتان مرا ببخشید و حلالم کنید.

پدر جان 

اگر در مورد برنامه حسن شما را ناراحت کرده باشم بخاطر دلسوزى بود بخاطر این بود که شما عزیزترین کسم را نبینم که مدیون اسلام باشى 

امیدوارم حتما مرا عفو فرمائید و مادر عزیزم مى دانم که شما دو تا گوهر گرانبها با از دست دادن فرزندتان غصه دار خواهید شد 

ولى عوض آن در آخرت که بالاتر از همه است پاداش خواهید داشت 

این دنیا مقدمه یک کتاب قطور است که خود کتاب آن یکى دنیاست پس نباید خودمان را بیشتر وابسته به این دنیا بکنیم از شما خواهش میکنم که عوض گریه افتخار بکنید و احساس بکنید که سهم ناقابلى هم شما دارید. 

پدر جان 

از برادرم عباس مواظبت کنید که در آینده ان شاء الله عصاى دست شماست همه شما را به خداى بزرگ مى سپارم.

و اما همسر عزیزم چند سفارش به تو دارم به این مضمون 

اولا بنده که نیستم در خدمت پدر و مادرم باش چون آنها به غیر تو کسى را ندارند 

شما بعنوان جایگزین من وظیفه دارى تا میتوانى بر آنها خدمت کنی 

یعنى اگر آنها از تو راضى شدند بدان که من از تو راضى خواهم بود و خدا هم از تو راضى خواهد شد

این را هم بدان که ما یا نباید اسم خودمان را مسلمان بگذاریم و اگر مسلمان هستیم که هستیم وظیفه شرعى است که از اسلام عزیز به نحو احسن دفاع کنیم، 

دوما بچه ها که به دست ما امانت هستند اول به خدا و بعد به تو سپرده ام نگذار زیاد غصه مرا بخورند چون بچه حکم یک گل را دارد و با یک غصه کم پژمرده میشود 

امیدوارم این گلهائى که به صورت امانت در اختیار تو هستند تا آنجائیکه در توان دارى مواظبت کن و طورى تربیت شان بکن که براى امام زمان پشتوانه باشند 

در مورد وظایف شرعى آنها مخصوصا در مورد نمازشان بسیار دعوت کن تا در مورد امانت دارى فرزندان، پیش ائمه اطهار سرفراز و پیش خداى سربلند باشیم 

فراموش نکن هر وقت فرصتى پیدا نمودى براى آنها از بنده صحبت کن و بگو که پدرتان افتخار یافت تادر راه خدا و دین و قرآن و مملکت شهید شود 

به آنها بگو که پدرتان آگاهانه این هدف را دنبال کرد و به خدایش پیوست و به آنها بگو که راه مردان حق همین است و بس.

سفارش سومم اینست که خودت بهتر میدانى که هدف بنده در مورد هجرت از خانه و کاشانه ام و وطنم چه بوده 

پس نبینم کوچکترین ناراحتى و یا غصه بخودت راه بدهى و این را هم بدان که ما همگى مسافر و امانت در این دنیا هستیم دیر یا زود باید این دنیا را ترک بکنیم 

پس چه بهتر این وقت بسیار ناچیز عمر در راه اسلام و در راه الله مصرف شود خداوند ما را خودش آفریده و هر موقع هم مصلحت بداند از این دنیا خواهد برد 

چطوریکه پیامبران و امامان آمده اند و رفته اند پس آن هدف اصلى راکه همان هدف اسلام و قرآن است هیچ وقت فراموش نکن.

و اما برادر گرامیم عباس، بعنوان یک برادر بزرگ و دلسوز به شما نصیحت مى کنم که اولا در هیچ کارى خدا را فراموش نکن و هر کارى هم مى خواهى انجام بدهى به خاطر خدا انجام بده

ثانیا از نمازهاى جماعت، نماز جمعه، دعاهاى کمیل، توسل و ندبه با علاقه مندى استقبال کن

ثالثا که الان دیگر مسئول خانه هستى خیلى باید حواست را جمع کنى و از پدر و مادر و بچه ها خوب مواظبت کن تا خدا هم از تو مواظبت کند.

در خاتمه براى کل خانواده عرض میکنم که پدرو مادر و همسر عزیزم و فرزندان مهربانم و برادر بسیار گرامى 

شما میدانید که بنده چقدر به شماها علاقه مند بودم دوستتان داشتم 

ولى بالاتر از اینها اسلام است که با خون پاک جوانان نهالش آبیارى شده چطور که گفته اند عرفا 

آنکس که ترا شناخت جان را چه کند    

 فرزند و عیال و خانمان را چه کند       

دیوانه کنى هر دو جهانش بخشى       

دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند     

در خاتمه از کلیه فامیلان اهل محل اهل دربند اهل مسجد و کلیه پرسنل پایگاه دوم شکارى مخصوصا برادران عقیدتى سیاسى از عوض من حلالیت بخواهید واز طرف من خداحافظى بکنید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار


 1364/02/16

براى کلیه برادران پایگاه نیروى هوائى تبریز عرض سلام و عرض ادب

از این حقیر برادران عزیزم عاجزانه از محضرتان تقاضا دارم اولا این بنده گنهکار خود را حلال کنید.

اگر بدى از بنده دیده اید با بزرگوارى خودتان ببخشید.

سفارش به محضرتان دارم اینست که خواهش مى‌کنم طبق معمول برادران جذامى آسایشگاه بابا باغى تبریز آن برادران دور افتاده از جامعه، از وطن بالاخره دور افتاده از همه چیز را فراموش نکنید چون آنها به غیر از خدا و شماها کسى را ندارند 

خیلى متشکرم

1365/10/16

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید احمد کشوری

«بسم الله الرحمن الرحیم»

در مـسـلخ عـشق جـز نـکـو را نـکشند 

روبـــه صـفـتـان زشـت خـو را نـکشـنـد

پایان زندگی هر کسی به مـرگ اوست 

جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست

هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. 

این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر آن افزوده می شود. 


راه شهیدان را ادامه دهید که آنها نظاره گر شمایند 

مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند.

بی تفاوتی را از خود دور کنید، 

در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید، 

مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید.

در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید، 

در دعاهای کمیل شرکت کنید، 

فرزندانتان را آگاه کنید و تشویق به فعالیت در راه الله کنید.

وصیت به پدر و مادرم:

پدر و مادرم! 

همچنان که تا الآن صبر کرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند. 

فعالیتتان را در راه خدا بیشتر کنید، 

در عزایم ننشینید،‌ 

نمی گویم گریه نکنید ولی اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین (علیه السلام) و کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده گریه کنید،
اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود،‌ اکنون یادی از اسلام نبود.

پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید،‌ 


در مراسم عزاداری بیشتر شرکت کنید که این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است که مردم را منقلب می کند.

امام را تنها نگذارید؛ 

فراموش نکنید که شهیدان نظاره گر کارهای شمایند.


ما زنـده بـه آنـیـم کـه آرام نـگـیـریـم،

موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

والسلام

قطراه ای از دریای خروشان حزب الله

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید احمد محمدی خواجه دهی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط المستقیم

 

همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس اورا عبادت کنید که این است صراط المستقیم

 

با پیروزى حق بر باطل 

وصیت نامه خویش، همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد را در صحت کامل مى نویسم.

 

امید است بازماندگان با نگرش به دستورات الهى و به دور از خواسته هاى بشرى هر چه زودتر شعار نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى را سرلوحه زندگى خویش قرار دهند.

پدر! 

چه نیکو تربیت کردى مرا، خواستار بخشش تو مى باشم.

 

مادر! 

اى یگانه در زندگى من، 

دامن پاکت نمى توانست به جزاین تربیت نماید که در راه اسلام شهید شوم.

 

همسرم! 

قلم از ستایشت ناتوان است اى گذشته از امید...

 

امیدوارم با سایه اى که بر سر فرزندانم می افکنى بتوانى از امکاناتى که تا کنون با لطف پروردگار برایت به وجود آمده است در به ثمررساندن این نونهالان استفاده کنى.

 

تمام دارایى را طبق شرع اسلام بین خود تقسیم نمایید. 

از همه دوستان تقاضاى بخشش دارم.

 

والسلام علیکم و رحمة الله

 

مورخه 1361/08/30

 

همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى

 

 

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir