AHOO
AHOO

AHOO

وصیت نامه شهید عبدالله نصیری

بسم الله الرحمن الرحیم

هراس آن دارد که شهادت مکتب او نیست (امام خمینی)

چون بر هرفرد مسلمان واجب است موقعى که اسلام در خطر است به هر نحو که میتواند باید از آن دفاع کند. 

من چون سرباز هستم وظیفه خود میدانم که به جبهه بروم و حسین زمان خمینى بت شکن را یارى کنم.

پیام دارم بر شما ملت مسلمان و مبارز ایران که قدر امام خمینى را بدانید و به نداى او که همان نداى حسین (ع) است لبیک گویید و تا آخرین نفس او را یارى نمائید 

توصیه میکنم به پدر و مادر عزیز و همچنین خواهرانم که اگر مرا دوست دارید بعد از شهادتم برایم گریه و عزادارى نکنید و افتخار کنید که هدیه اى در راه الله تقدیم کرده اید.

اگر این بار که به من جبهه رفتم شهید نشدم مى آیم شما را به بهشت زهرا مى برم تا آن جوانهایى را که شهید شده اند ببینید و دیگر مرا فراموش کنید.

مادرجان 

از شما می خواهم مانند آن مادرانى شجاع و شهید داده باشى که در این راه زینب وار استقامت میکنند 

از شما خانواده عزیزم میخواهم که صبر را پیشه خود سازید و کارى نکنید که دشمن شاد شود

در ضمن یک دفترچه بانکى هم دارم که  آن را در راه اسلام به مصرف برسانید.

والسلام


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید سید حمیدرضا ذاکری

بسمه تعالی

"اللهم ارزقنى توفیق الشهاده فى سبیلک"

"بارالها به من روزى بده توفیق شهادت در راهت را"

بارالها

تاکنون تا جائى که توانسته ام در مقابل ظالمان و کافران از زمانى که به آگاهى رسیدم ایستاده ام و دمى سر 

فرود نیاورده ام، 

اکنون مدت یک سال است در جبهه هاى نبرد حق علیه باطل، علیه مزدوران کفار بعثى، سعادت خدمت در راه 

الله را داشته ام و در کربلاى خونین صحراهاى جنوب ایران براى تحکیم و پایدارى پرچم سرافراز و لاله گون 

اسلام نبرد نموده ام.

در حال حاضر که این یادنامه را مى نویسم، پرچم هاى سیاه عزادارى را بر بالاى آنتن تانک هاى غرّان خود نصب 

نموده و پیش مى رویم تا دریائى از خون به تلافى خون شهیدانمان و یاوران امام همچون شهید بهشتى و شهید 

رجائى و باهنر بسازیم، 

امروز که خبر شهادت برادران رجائى و باهنر را آن هم به آن وضع فجیع به دست نابکاران و منافقان مزدور 

شنیدیم دیگر طاقتمان طاق شده، 

دیگر بس است ماندن در این سنگرها، باید به پیش تاخت، 

اى امام عزیز، 

اى فرمانده کل قوا 

فرمان ده تا تمام این مزدوران داخلى و خارجى را قلع و قمع کنیم.

ما راهمان را آگاهانه برگزیده ایم و آگاهانه هم این راه را ادامه مى دهیم، 

ما رهروان حسین (ع)، سرور بزرگ شهیدان هستیم، 

ما به دنبال حسین زمان، فرمانده کل قوا امام خمینی، که همچون شیر در مقابل طاغوت و ابرقدرت ها مى 

خروشد، در کربلاى جنوب مى جنگیم تا در عاشورایمان با خون خود غسل شهادت نمائیم، 

ما هر روزمان کربلاست و یزیدیان نیز نابود هستند، 

جنگ ما برای سرزمین نیست بر سر تداوم انقلاب است و براى پایدارى اسلام انقلابى است، 

مزدوران بعثى می دانند که براى تصرف زمین به کشور ما حمله نکرده اند بلکه از صدور انقلاب ما وحشت دارند، 

سرسپردگان آمریکائى بعثى و مزدوران بعثى از آگاهى ملت مسلمان عراق وحشت دارند و جهت تضعیف و به 

اصطلاح خودشان به زانو در آوردن انقلاب ما از داخل و خارج به مرزهاى اسلامى کشور ما حمله نموده اند و 

تجاوز را پیشه راه خود کرده اند.

اکنون بعد از یک سال از جنگ تحمیلى، بر تمامى مزدوران به خصوص ابرقدرت ها ثابت گشت که در این جبهه 

ها تنها چیزى که جلوى این همه تانک و توپ مزدوران بعثى را گرفته "مکتب"، "ایمان به خداى یکتا"، "ایمان به 

الله" و "لا اله الا الله" است و من هم داوطلبانه در این کربلا به یارى حسین (ع) شتافته ام، 

ما پیروزیم و پیروزى هم از آن حق است پس ما بر حقیم و ظلم نابود شدنى، هر چند که تمامى ابرقدرت ها به 

این مزدوران بعثى اسلحه و مهمات برسانند 

این منافقان بزدل بدانند که صحنه نبرد اینجاست نه در خیابان هاى تهران و دیگر شهرستان ها.

اى مادرم، 

تو اى اسطوره مقاومت و مبارزه در مقابل سختى ها و شداید، که توانستى من و برادرانم را به این مرحله 

برسانى، 

مرا حلال کن و به یاد داشته باش که تمامى فرزندان این مرز و بوم که گمنام شهید گردیده اند همه مادر داشته 

اند پس مبادا غصه بخورى و گریه کنى، 

مرا ببخش از این که نتوانستم لااقل تلافى صدمى و یا میلیونیومى از زحمات بى کران تو را بنمایم.

اى همسرم، 

اى فاطمه گونه من 

از این که 2 سال از ازدواجمان و بعد هم آشنائیمان را در رنج و عذاب و بدتر از همه انتظار، به سر برده اى مرا 

ببخش ولى فرزندمان را اسطورره مقاومت بساز 

هر چند که مستکبرین و از خدا بى خبران در خانه ها و ویلاهاى خود در کنار همسر و فرزندان خود هستند ولى 

انقلاب را مستضعفان بپا داشته و مستضعفان نیز از آن پاسدارى مى نمایند، 

همانطور که شهیدان کربلا و نینوا و یاران پیغمبر نیز از فقرا و مستضعفان بوده و هستند ولى همیشه مستکبران 

حرافى می کنند، 

باید ببینند که این پا برهنه ها در زیر این چلچله ها و خمسه خمسه ها و توپ ها و خمپاره ها چه مى کنند، 

چگونه با ساده ترین توشه غذائى تغذیه نموده و در دل سیاه شب به شکار تانک هاى مزدوران مى پردازند.

این برادران پاسدار، این عزیزان و جگر گوشه هاى ملت انقلابى، شاهکار مى آفرینند و حتى در حمله هاى ما 

این برادران و این شیر مردان مسلمان در جلوى تانک ها، بر خصم مزدور حمله مى برند و اول آنها هستند که به 

بالاى سر و سنگر این کفار مى ریزند و با نعره "الله اکبر" آنها را نابود مى نمایند.

اى فرزندم،

سحرم که هیچ‌گاه نتوانستم تو را کامل ببینم و با تو باشم 

یکى دو بار هم که تو را دیدم تا با من انس گرفتى تو را در خواب بوسیدم و تنهایت گذاشتم، 

سحرم، 

نازنینم، 

مادرت را بر روى چشمان خود داشته باش، 

این شیر زن با این همه رنج و عذاب همواره براى من الگو و سرمشق بوده و هر چه که آموختم از اوست ولى تو 

او را همواره یار باش و تنهایش مگذار هر چند که قلبش ظریف است و حساس اما همیشه قلبم براى او مى 

تپد، 

در این آسمان سوسنگرد همواره به دنبال او هستم و در دل شب ها و غروب ها با او نجوا می کنم، 

سحرم، 

از راه دور تو را مى بوسم، 

سحرم، 

امیدوارم که همانند نامت همواره نویدى بر تاریکى و امیدى بر آغاز روزى روشن باشى، 

سحرم 

همیشه سیاهى ها از تو وحشت دارند، مقاوم و مبارز باش و فقط به یاد خدا، و در راه خدا زینب گونه گام بردار 

و با کلامت بر فرق یزیدیان زمانه بکوب و هیچ گاه زیر بار حتى یک لحظه ظلم نرو، هر چند که شهید بى رحمى 

ها شوى.

همسر خوبم، 

من از تو شرم دارم مرا ببخش من هیچ ندارم که به تو ببخشم فقط قلبم را براى تو می گذارم، 

هر چند که این مزدوران آن را سوراخ سوراخ کرده اند 

من هر چه که در زندگى دارم از وسائل و پس انداز همه برای تو و فرزندم باشد، 

همه شما را به خداى بزرگ مى سپارم.

اى برادرانم، 

مادر عزیزمان، این فرشته پاک را همواره احترام گذارید و از آزار او بپرهیزید که خداوند از شما نخواهد گذشت. 

همسر خوبم، 

تنها یاورى که مادرم را تسکین مى دهد و او را درک می کند، تو هستى 

پس مادرم را مواظبت کن همواره به یاد تو هستم غروب ها و در دل شب ها همواره با تو هستم.

قربانت

همسرت حمید


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید حسن مومنیان

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام حضور همسر عزیزم


امیدوارم که حالت خوب باشد و از دوری من ناراحت نبوده باشی.


من که در تمام طول زندگی نتوانستم خدمتی به شما کنم ولی شما فداکاری کردی


من که نمی توانم جبران کنم ان شاء الله خود خدا پاداش شما را بدهد چرا که پاداش عظیم نزد اوست و برای صابران پاداش نیکو و ابدی است.


به امیر سلام برسان و به او توجه کن و جای خالی مرا برای او پر کن 


زیرا در تو آنقدر توان می بینم که هم جای پدر هم جای مادر برای او باشی.


خدا هم کمک خواهد کرد.

همسرم


عرض کوچکی داشتم 


می خواستم سرنماز در قنوت و سجده بخواهی خدا مرا شهید کند و دعا کن شهید شوم و با آل محمد (علیهم السلام) محشور شوم و سیدالشهدا از من شفاعت کند


اگر هم چنین شد می خواهم به خاطر من گریه نکنی.


اگر شهید شدم یا اسیر شدم با امیر پیش از پیش مهربانی کن و در راه سعادت و موفقیتش سعی و جدیت به خرج بده

سعی کن تا درس را با جدیت بخواند و به مدارج عالی تحصیلی و مدارج عالی اخلاق و معرفت رسد 

او را مستقل تربیت کن و یاد بده تا به کوشش و سعی خودش کارهایش را انجام بدهد.

امیدوارم امیر بعد از من از امتحانات الهی پیروز بیرون آید 

خالصانه از شما می خواهم برای من حقیر حلالیت بطلبید و سعی کنید که مردم و خویشان را از من راضی کنید 

تا شاید خود خدا هم از من راضی شود و بعد از هر سختی آسایشی است.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

فرازی از وصیت نامه شهید اکبر روحی سلوط

بسم الله الرحمن الرحیم

ای ستمگران عالم بشریت 

این را بدانید تا زمانی که دنیا به آخرت نرسیده است همچون سایه ای از نزدیکی شماها در ستیز خواهیم بود 

در نبرد با شما خسته نخواهیم شد و تا زمانی که کشتی عظیم زخم خورده مان را به ساحل پیروزی نرسانیم از پای نخواهیم نشست.

ما از خون دادن و مال و جان دادن هیچ باکی نداریم. 

ما بندگان مستضعف خدا باید خون بدهیم زیرا خون‌ دادن ما زمینه است برای رشد و پیشرفت.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir


وصیت نامه شهید احمد محمدی خواجه دهی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط المستقیم

 

همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس اورا عبادت کنید که این است صراط المستقیم

 

با پیروزى حق بر باطل 

وصیت نامه خویش، همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى فرزند محمد را در صحت کامل مى نویسم.

 

امید است بازماندگان با نگرش به دستورات الهى و به دور از خواسته هاى بشرى هر چه زودتر شعار نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى را سرلوحه زندگى خویش قرار دهند.

پدر! 

چه نیکو تربیت کردى مرا، خواستار بخشش تو مى باشم.

 

مادر! 

اى یگانه در زندگى من، 

دامن پاکت نمى توانست به جزاین تربیت نماید که در راه اسلام شهید شوم.

 

همسرم! 

قلم از ستایشت ناتوان است اى گذشته از امید...

 

امیدوارم با سایه اى که بر سر فرزندانم می افکنى بتوانى از امکاناتى که تا کنون با لطف پروردگار برایت به وجود آمده است در به ثمررساندن این نونهالان استفاده کنى.

 

تمام دارایى را طبق شرع اسلام بین خود تقسیم نمایید. 

از همه دوستان تقاضاى بخشش دارم.

 

والسلام علیکم و رحمة الله

 

مورخه 1361/08/30

 

همافر یکم احمد محمدى خواجه دهى

 

 

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir

وصیت نامه شهید احمد رضا زمانی فروشانی

بسم الله الرحمن الرحیم 

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خوی را نکشند 

گر عاشق صادقی ز مردن مهراس

مردار بود هر آن که او را نکشند

با درود فراوان و گرامیداشت رهبر کبیر انقلاب و نایب بر حق امام زمان (عج)

با درود فراوان به رزمندگان پیکارگر و همیشه در نبرد با دشمنان صدامی و استکبار جهانی

سلام به خانواده عزیزم که از هر لحاظ در جهت جلب رضایت من ایثار نموده اند و باعث شادی من گردیده اند.

متن وصیت نامه را به خانواده گرامی ام و کلیه انسانهای اگاهی که مسئولیت سنگین شهدا را بر دوش خود احساس می کنند تقدیم میکنم.

خانواده ام بدانند که بعد از من وصی کارهای کفن و دفن و رسیدگی به امور باقیمانده ام پدرم خواهد بود

کلیه اشیاء و عکسهای باقیمانده ام را میان خواهران و برادرم و مادرم تقسیم کند

شاید که بدینگونه یادی از من داشته باشند

از پدرم خواهشمندم که در صورتی که کسی از من چیزی طلب دارد البته به بزرگی خودشان ببخشند و آن را پرداخت نمایند هر چند که کم باشد 

دیگر اینکه هر گونه خسارتی توسط ارتش پرداخت گردید نیمی از آن را به مادرم و نیمی دیگر را پدرم بگیرد و هر گونه که خود می دانند به مصرف رسانند 

به مادر و پدرم بگویید که بدانید به راهی رفته ام که آزادی از بند اسارت زمینی است و رفتن به سوی الله پس جایی برای گریه نمی ماند و علتی برای شیون

به خواهرانم می گویم که در حفظ حجاب، نماز، نجابت و کمک به جبهه ها به هر صورتی کوشا باشند

هرگز فراموش نکنند که نعمت آزادی و رهایی از قیود بندگی از خون شهدا به دست آمده و نباید بگذاریم که از دست رود بلکه باید تا پای جان مقابله کرد.

به دیدار خانواده شهدای جنگ و انقلاب بروند و مایه تسلای آنان باشند و هیچ وقت سستی به خود راه ندهند

پر صلابت و استوار در مقابل مصائب و مشکلات بایستند


حرفی دیگری که مانده به کلیه مردم اگاه است که مرحبا چه خوب جبهه ها را تقویت می کنید و نمی گذارید که سستی در شما نفوذ کند

همیشه بدینگونه باشید و خدا نگهدارتان باشد

حرف دیگرم با رهبران این حکومت است که مبادا دست از جبهه بکشید و در آن تعلل ورزید

چون کلیه رزمندگان امیدشان به حرف شما است

هر حرفی که شما بزنید عمل می کنند

مبادا یک وقت رهبر انقلاب را تنها گذارید

زیرا آن موقع معصیتی بزرگ کردید و گناهی انجام داده اید که هرگز بخشیده نخواهد شد نه توسط مادرم و نه توسط خداوند متعال

از خانواده و فامیل و دوستان می خواهم که اگر نسبت به آنان خلافی کرده ام و یا ناراحتشان کردم ببخشند

امیدوارم که ان شاء الله من را حلال کنید

خداوند به همگی تان توفیق دهد

از پدرم خواهشمندم که مدت یکسال نماز و یکماه روزه بگیرند و از ایشان هم طلب حلالیت می کنم

به مادرم بگویید که من از ایشان راضی بوده ام 

امیدوارم که ایشان نیز از من راضی بوده باشند و حلالم کنند.

خداحافظ

احمدرضا زمانی

1362/03/23

برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir