AHOO
AHOO

AHOO

وصیت نامه شهید علی اکبر ایوزخانی

بسمه تعالی

"ربنا اننا سمعنا منادیا ینادی للایمان ان آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیاتنا و توفنا مع الابرار"

عمر کوتاه است و برای عاشقان بس طولانی، 

منزل رفیع است و راه صعب العبور، 

در این راه ها باید از تاریکی ها گذشت، از چه پرتگاه هایی باید عبور کرد

انسان، فرزند آرزومند ناشدنی هاست، فرزند زمان و مکان است که تیرهای جهل و غفلت و بیماری ها او را در برگرفته، 

بلی تحمل درد و دوری یار، عظیم است، 

چرا که آدمی از کوه محکم تر می بایست باشد، سیر در افق ها کند، صحراهای گرم و سوزان را به امید منزلی رفیع و سرسبز طی کند، بچشد به اندازه رفع عطش، و انجام مسئولیت و لازمه وجودی انسان، طی مسیر است که چه انسان هایی ره صد ساله را یک شب می پیمایند.

واقعاً بنده بودن و شرایط بندگی را حفظ کردن فوق العاده عظیم است و چه دردهایی انسان را تهی می کند، 

در جایی باید از مصیبت بنالد، در جایی از دوری یار، در جایی تأسف گذشت زمان را بخورد، و در جایی کوتاهی زمان عمر را، 

بار عظیم است و بنده بودن در درگاهش شرایط می خواهد که هر کس نمی تواند راه پیدا کند و انسان هایی می توانند از این راه های هولناک زندگی، سالم بگذرند، که دیگر خودی نباشند، 

چه حجاب هایی که انسان را در خود فرا می گیرد، 

قلم نمی لغزد چون نمی دانم چه بنویسم، می ترسم با رخت بربستن از این دنیا مورد قبول حق واقع نشوم چون چیزی ندارم و تنها چیزی که شاید شاهد اخلاص نسبت به درگاه احدیت باشد جان است که نثار درگاهش می کنم، 

حب ابا عبدالله(علیه السلام) است که در قلبم است.

خسته ام از زندگی، از دنیا، نمی دانم تا کی باید به این زندگی تن بدهم، 

اما تنها چیزی که برای ادامه زندگی مرا امیدوار می سازد وجود مقدس امام زمان(عجل الله تعالی) است که التیام دهنده دردهاست، 

روشنی بخش روح هاست، عشق به اباعبدالله(علیه السلام) و زیارت حرم مطهرش است، 

تنها شاید این کلمات حضرت علی(علیه السلام) گویای احوال باشد: 

«دنیا جز معبری برای کمال و جز غرور و به خود بالیدن و مانند کرم ابریشم تار به خود تنیدن و خود را بیشتر حبس کردن چیزی نیست»

زمانی زنگ قافله زمان، خبر از رسیدن قافله به مقصد می دهد و دستور پایین آمدن رحل‌ها صادر می شود، در این جا، پرده ها کنار می رود، مرگ نمایان می شود و چهره خود را نشان می دهد.

پروردگارا! 

اگر روی من سیاه است، اگر شرمگینم دیگر مرا شرمنده تر منه. 

من که تو را می شناسم، اما صفات تو را یاد گرفته ام، آخر چیزی ندارم که عرضه نمایم 

خود را در خود فرو برده ام تا کسی از دردم مطلع نگردد و تنها پیش تو راز خود را آشکار نمایم، 

میل دارم جانم را عطا کنم تا در دادگاه عدلت در نزد انبیاء و اولیاء تو و در کنار شهدا طفیلی آنان قرار گیرم تا یک بنده بی ارزشی را در کنار آنها و در شمار آمرزیدگان قرار دهی.

پدر جان و مادر جان! 

مبادا با از دست دادن من، یأس و ناامیدی به خود راه دهید، 

خود می دانید دنیا جز پلی بیش نیست و مرگ تنها در دست پروردگار عالم است، 

اگر راضی به قضای الهی باشید مطمئن باشید با رضای الهی همراه است. همه دیر یا زود از این دنیا می بایست رحل سفر بربندیم، حال چه بهتر که عزیز شما در راه اسلام و در راه امام عصر (اگر شایستگی داشته باشم) شهید شود، 

مبادا بی صبری نشان دهید که ما را برای آخرت آفریده اند، 

می دانم مصیبت سنگین است و در ذهنتان خاطره ها نقش بسته، اما از این بابت خوشحال باشید، 

در برخورد با مرارت های دنیا و نابسامانی های آن صبر و تحمل جایز است و هیچ چیز جز بلا و مصیبت انسان را پخته تر و آبدیده‌تر برای آماده شدن در درگاه الهی نمی کند 

هر چه بیشتر با توسل به ائمه اطهار می توانید خود را سبک تر و در عین حال، به پروردگار عالم نزدیک تر بنمایید.

دوستانم، 

بدانید که من با هدف به جبهه رفته ام و خون خود را برای محکم شدن ستون های انقلاب و اسلام نثار می کنم، 

چون مکتبمان عزیز است و به لطف خدا هم پایدار می ماند. 

این را از خاطر فراموش نکنید که تن به رضای الهی دادن، مورد رضایت خداوند است

در پایان از درگاه با عظمت خداوند سبحان طلب عفو و بخشش برای بندگان و صبر و بردباری برای تمام بازماندگان می کنم

از درگاهش ظهور هر چه زودتر امام عصر(عجل الله فرجه) و پیروزی هر چه زودتر رزمندگان اسلام، و سلامتی و طول عمر امام عزیزمان، و صبر و بردباری، به تمام عزیز از دست داده ها و تمام دردمندان را خواهانم.


برگرفته از وبگاه  ajashohada.ir