وصیت نامه شهید مسلم رسول سایر
بسمه تعالی
سلام بر رهبر کبیر انقلاب خونین ایران، حضرت امام خمینى،
سلام و درود بر ارواح طیبه شهدا، که با ریختن خون مطهرشان نهال نوپاى جمهوری اسلامی ایران را آبیارى کردند،
سلام و درود بر معلولین و مجروحین جنگ تحمیلى که با دادن اعضاى بدن و مال خود یاور انقلاب و ملت و رهبر عزیز مى‌باشند.
سلام بر خانواده معزز شهدا که با فدا نمودن همسران و فرزندان خود، چون سدى فولادى در مقابل متجاوزین ایستاده و پوزه آنان را به خاک مالیدند. سلام و درود بر رزمندگان اسلام، این سربازان امام زمان (عج)
سلام بر پدر عزیزم آقاى قربانعلى رسول سایر،
پدرجان!
از شما استدعا دارم، لباس مقدس نظامى مرا در چوب لباسى قرار داده و هر قدر درجه به من تعلق گرفت بر آن نصب نما،
پدرجان
مرا با لباس مقدس نظامى به خاک بسپارید.
پدرجان!
تا آنجا که حافظه‌ام یارى مى‌کند به کسى بدهکار نیستم و اگر کسى مدعى شد، البته، با شهودى عادل به او بپردازید.
از شما پدر و مادر مهربان و کلیه بستگان خواهش مى‌کنم در صورتى که به فیض شهادت نایل آمدم، برایم گریه نکرده بلکه با احترام مرا دفن نمایید.
در صورت امکان برایم مراسم شب هفت و چهلم برگزار نمایید.
من تعداد پانزده کیسه گچ از آقاى اکبر زنده‌دل، طلبکارم، آن را بگیرید.
تقاضاى من از همگان این است که از اسلام و ایران عزیز پاسدارى نمایید زیرا دین اسلام دین بحقى است و موجب افتخار کشور مى‌باشد.
پدر و مادر خوبم!
از روحانیت مبارز و اصیل و در خط امام پشتیبانى نمایید، زیرا وجود پر برکت آنها بود که ما را از ظلمت و سیه روزى نجات داد.
همیشه به فرموده‌هاى گوهربار حضرت امام گوش فرا داده و از جان و دل پذیرا باشید و تا آنجا که امکان دارد، به آن عمل نمایید.
با این منافقان داخلى که دشمن خدا و خلق خدا هستند به مبارزه برخواسته و سرکوب نمایید.
فرزندانتان را اسلامى بار آورده و آنان را با قرآن مانوس نمایید.
از پدران و مادران خواهش مى‌کنم مانع رفتن فرزندانشان به جبهه نشوند، زیرا این جوانان هستند که مى‌بایست از اسلام و قرآن و خاک و ناموس مملکت دفاع کنند و این وظیفه‌اى شرعى است.
از تمامى خواهران مسلمان و متعهد به اسلام تقاضامندم، همانند بانوى بزرگ دشت کربلا رسالت خود را که پاسدارى از خون شهداست با حجاب خود به اثبات رسانیده و با کفار و منافقین به مبارزه برخواسته و دوشادوش، برادران اسلام را یارى دهند.
زیرا اسلام با یاورى شما عزیزان مومنه بسیار نیازمند است.
اینک مادر عزیز و پدر مهربانم و کلیه افراد خانواده گرامیم!من با زحمات فراوان توانستم به سعادت ابدى که - همان شهادت است - دست پیدا کنم و بیش از این آرزویى از خداوند منان نداشتم.
از خانواده‌ام تقاضا دارم اگر برادرانم بزرگ شده و خواستند به سربازى بروند، مانع آنان نباشید، بگذارید رفته و دوشادوش هم با دشمنان اسلام نبرد کنند، تا این اسلام گرانقدر از دستمان نرود.
تا آنجایى که من مى‌دانم، هر کس در راه خدا کشته شد، بدانید مرده نیست بلکه او زنده و نزد خدایش روزى مى‌خورد، و این فرموده خداوند در قرآن کریم است.
عشق و علاقه فراوان من به این رهبر عظیم‌الشان، این اولاد حسین (ع)، این اسوه تقوى و پاکدامنى و این پیر جماران، یعنى امام خمینى باعث شد که من راهى جبهه‌هاى نور علیه ظلمت شده و با دشمنان زبون اسلام نبرد کنم.
این را بدانید محبت این پیر جماران در هم کوبنده طاغوت و طاغوتیان، چنان نورى در قلبم و نیرویى در اراده‌ام ایجاد کرده که حاضرم همیشه در حال نبرد با دشمن باشم.